subsumption
مشمول سازی، جزو سازی، درج، تابع سازی، رده بندی، فرع، استقراء، نتیجه گیری، استنتاج
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
درج یا جذب یک چیز در چیز دیگر، اغلب در یک دسته بزرگ تر یا جامع تر.
فرایند ادغام یا درج چیزی در یک زمینه وسیع تر
معمولاً در زمینه های آکادمیک یا فلسفی برای توصیف فرآیند فراگیری یا جذب اجزای کوچکتر در یک کل بزرگ تر استفاده می شود.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف؛ Inclusion، Integration
مثال؛
The subsumption of small companies into the larger conglomerate was a strategic move.
His argument relied on the subsumption of various concepts under one main idea.
The policy allowed for the subsumption of multiple services under a single platform.
فرایند ادغام یا درج چیزی در یک زمینه وسیع تر
معمولاً در زمینه های آکادمیک یا فلسفی برای توصیف فرآیند فراگیری یا جذب اجزای کوچکتر در یک کل بزرگ تر استفاده می شود.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف؛ Inclusion، Integration
مثال؛
مشمول سازی