1. The substitutional solid solution formed by cobalt and bismuth molybdate will improve the conductivity and sensitivity of this gas sensor to reducing gases.
[ترجمه گوگل]محلول جامد جایگزینی تشکیل شده توسط کبالت و مولیبدات بیسموت، هدایت و حساسیت این حسگر گاز را به گازهای احیا کننده بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]محلول جامد substitutional که بوسیله کبالت و مولیبدات تشکیل می شود، رسانایی و حساسیت این سنسور گاز را برای کاهش گازها بهبود خواهد بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]محلول جامد substitutional که بوسیله کبالت و مولیبدات تشکیل می شود، رسانایی و حساسیت این سنسور گاز را برای کاهش گازها بهبود خواهد بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Supplementary and substitutional Medicine can be defined as a group of institutions for health care in main stream medicine.
[ترجمه گوگل]طب مکمل و جایگزین را می توان به عنوان مجموعه ای از موسسات مراقبت های بهداشتی در طب جریان اصلی تعریف کرد
[ترجمه ترگمان]پزشکی تکمیلی و substitutional را می توان به عنوان یک گروه از موسسات برای مراقبت های بهداشتی در پزشکی جریان اصلی تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پزشکی تکمیلی و substitutional را می توان به عنوان یک گروه از موسسات برای مراقبت های بهداشتی در پزشکی جریان اصلی تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Alcohol-based fuel is the best substitutional fuel, it can't be generalized because of low heat and lacking efficient combustion.
[ترجمه گوگل]سوخت مبتنی بر الکل بهترین سوخت جایگزین است، به دلیل حرارت کم و عدم احتراق کارآمد نمی توان آن را تعمیم داد
[ترجمه ترگمان]سوخت مبتنی بر الکل بهترین سوخت substitutional است که به دلیل گرمای کم و کمبود شدید احتراق قابل تعمیم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سوخت مبتنی بر الکل بهترین سوخت substitutional است که به دلیل گرمای کم و کمبود شدید احتراق قابل تعمیم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Copper - zinc alloys are called substitutional alloys.
[ترجمه گوگل]آلیاژهای مس - روی را آلیاژهای جایگزین می نامند
[ترجمه ترگمان]آلیاژهای مس - روی آلیاژهای substitutional نامیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آلیاژهای مس - روی آلیاژهای substitutional نامیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Estrogen was given for substitutional therapy.
[ترجمه گوگل]استروژن برای درمان جایگزین داده شد
[ترجمه ترگمان]Estrogen برای درمان substitutional صادر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Estrogen برای درمان substitutional صادر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In fact, the substitutional restraint as the basis and destination of all restraints is not only the foundation of market economy but also enables an encouraging policy more perfect.
[ترجمه گوگل]در واقع محدودیت جایگزینی به عنوان مبنا و مقصد همه محدودیتها نه تنها شالوده اقتصاد بازار است، بلکه یک سیاست تشویقکننده را کاملتر میسازد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت محدودیت substitutional به عنوان اساس و مقصد تمامی محدودیت ها تنها اساس اقتصاد بازار نیست بلکه یک سیاست دلگرم کننده را کامل تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حقیقت محدودیت substitutional به عنوان اساس و مقصد تمامی محدودیت ها تنها اساس اقتصاد بازار نیست بلکه یک سیاست دلگرم کننده را کامل تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Aim To identify the substitutional positions of dicaffeoylquinic acid.
[ترجمه گوگل]هدف شناسایی موقعیت های جایگزینی دی کافئویل کوینیک اسید
[ترجمه ترگمان]هدف شناسایی موقعیت های substitutional اسید dicaffeoylquinic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف شناسایی موقعیت های substitutional اسید dicaffeoylquinic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Show that it is possible to make the substitutional alloy brass.
[ترجمه گوگل]نشان دهید که امکان ساخت آلیاژ برنجی جایگزین وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نشان دهید که ایجاد برنج آلیاژ substitutional ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نشان دهید که ایجاد برنج آلیاژ substitutional ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The markets, enterprises and the country are in the substitutional relation, and they are the systems which created by human beings in order to reduce the uncertainty.
[ترجمه گوگل]بازارها، بنگاه ها و کشور در رابطه جانشینی قرار دارند و سیستم هایی هستند که توسط انسان ها برای کاهش ابهام ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]بازارها، شرکت ها و کشورها در رابطه substitutional هستند و سیستم هایی هستند که توسط انسان ها ایجاد می شوند تا عدم قطعیت را کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بازارها، شرکت ها و کشورها در رابطه substitutional هستند و سیستم هایی هستند که توسط انسان ها ایجاد می شوند تا عدم قطعیت را کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The low carbon mixed alcohol synthesized from the synthesis gas is a substitutional fuel for gasoline with potentiality of environmental protection.
[ترجمه گوگل]الکل مخلوط کم کربن سنتز شده از گاز سنتز یک سوخت جایگزین برای بنزین با پتانسیل حفاظت از محیط زیست است
[ترجمه ترگمان]کربن کم کربن مخلوط شده از گاز سنتز یک سوخت substitutional برای بنزین با پتانسیل حفاظت از محیط زیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کربن کم کربن مخلوط شده از گاز سنتز یک سوخت substitutional برای بنزین با پتانسیل حفاظت از محیط زیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The results show that Cu solubilizes in W and the substitutional solid solution is formed.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که مس در W حل می شود و محلول جامد جایگزین تشکیل می شود
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که Cu solubilizes در W و محلول جامد substitutional تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که Cu solubilizes در W و محلول جامد substitutional تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Cu - Ag Bimetallic powers which were similar to the copper powders, were prepared by substitutional reaction method.
[ترجمه گوگل]توانهای دو فلزی مس - نقره که مشابه پودرهای مس بودند به روش واکنش جانشینی تهیه شدند
[ترجمه ترگمان]این مواد با استفاده از روش واکنش substitutional تهیه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مواد با استفاده از روش واکنش substitutional تهیه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There are the close relations between the foreign trade and the direct investment such as the substitutional relation, and the complemental relation, etc.
[ترجمه گوگل]روابط نزدیک بین تجارت خارجی و سرمایه گذاری مستقیم مانند رابطه جانشینی و رابطه مکمل و غیره وجود دارد
[ترجمه ترگمان]روابط نزدیکی بین تجارت خارجی و سرمایه گذاری مستقیم از قبیل رابطه substitutional و رابطه complemental و غیره وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روابط نزدیکی بین تجارت خارجی و سرمایه گذاری مستقیم از قبیل رابطه substitutional و رابطه complemental و غیره وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The new Corporation Law has changed greatly on capital institution and set up a series of replaceable suitable substitutional defensive system.
[ترجمه گوگل]قانون جدید شرکتها تغییرات زیادی در مؤسسه سرمایه ایجاد کرده و مجموعهای از سیستمهای دفاعی جایگزین مناسب قابل تعویض را ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]قانون شرکت جدید به شدت در موسسه سرمایه تغییر کرده است و یک سری از سیستم دفاعی قابل تعویض مناسب را راه اندازی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قانون شرکت جدید به شدت در موسسه سرمایه تغییر کرده است و یک سری از سیستم دفاعی قابل تعویض مناسب را راه اندازی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. "Image thought" and concept thinking is complementary, but not substitutional to each other.
[ترجمه گوگل]«اندیشه تصویری» و تفکر مفهومی مکمل یکدیگرند، اما جایگزین یکدیگر نیستند
[ترجمه ترگمان]\"تفکر تصویر\" و تفکر مفهوم مکمل یکدیگر هستند، اما نه به یکدیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]\"تفکر تصویر\" و تفکر مفهوم مکمل یکدیگر هستند، اما نه به یکدیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید