substandard

/səbˈstændərd//ˌsʌbˈstændəd/

معنی: عام
معانی دیگر: زیر معیار یا مقیاس معمول یا قانونی، زیر استانده، زیر استاندارد، بد ساخت، بنجل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: below or short of the expected or required standard.
مشابه: inferior, short

(2) تعریف: considered unacceptable in spoken or written usage, esp. by well-educated people.

- The use of substandard English often hinders one's chance of advancement.
[ترجمه گوگل] استفاده از انگلیسی نامرغوب اغلب مانع از پیشرفت فرد می شود
[ترجمه ترگمان] استفاده از انگلیسی غیر استاندارد اغلب مانع از شانس پیشرفت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Too many families are still living in substandard housing.
[ترجمه گوگل]بسیاری از خانواده ها هنوز در خانه های نامرغوب زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خانواده ها هنوز در خانه های غیر استاندارد زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All substandard products should be recalled promptly.
[ترجمه گوگل]همه محصولات نامرغوب باید به سرعت فراخوان شوند
[ترجمه ترگمان]تمام محصولات غیر استاندارد باید بلافاصله به یاد بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cold has made already substandard living conditions even worse.
[ترجمه گوگل]سرما شرایط زندگی در حال حاضر نامرغوب را حتی بدتر کرده است
[ترجمه ترگمان]سرما قبلا شرایط زندگی غیر استاندارد را حتی بدتر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Normal and satisfactory come to be synonyms for substandard.
[ترجمه گوگل]عادی و رضایت بخش مترادف زیر استاندارد هستند
[ترجمه ترگمان]به طور عادی و رضایت بخش، synonyms برای غیر استاندارد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He says they're substandard and unfit to be lived in.
[ترجمه گوگل]او می گوید آنها غیر استاندارد هستند و برای زندگی مناسب نیستند
[ترجمه ترگمان]او می گوید که آن ها معمولی هستند و مناسب زندگی کردن نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some companies had offloaded substandard medicines onto Third World countries.
[ترجمه گوگل]برخی از شرکت ها داروهای غیر استاندارد را در کشورهای جهان سوم تخلیه کرده بودند
[ترجمه ترگمان]برخی شرکت ها داروهای غیر استاندارد را به کشورهای جهان سوم تخلیه کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He estimated that half had been receiving substandard care.
[ترجمه گوگل]او تخمین زد که نیمی از آنها مراقبت های غیر استاندارد دریافت کرده اند
[ترجمه ترگمان]او تخمین زد که نیمی از آن ها مراقبت های غیر استاندارد دریافت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Most household goods sold here are substandard, but food is plentiful and cheap.
[ترجمه گوگل]اکثر کالاهای خانگی که در اینجا فروخته می شوند، غیر استاندارد هستند، اما مواد غذایی فراوان و ارزان هستند
[ترجمه ترگمان]اغلب کالاهای خانگی فروخته شده در اینجا غیر استاندارد هستند، اما غذا فراوان و ارزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many of the tenants lived in substandard adobe apartments, some with backyard outhouses.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مستاجران در آپارتمان های خشتی نامرغوب زندگی می کردند، برخی با خانه های بیرونی حیاط خلوت
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مستاجران در خانه های خشتی substandard، برخی با حیاط پشتی و حیاط پشتی زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Article 11 No damaged, defiled, or substandard National Emblem shall be hung.
[ترجمه گوگل]ماده 11 هیچ نشان ملی آسیب دیده، آلوده یا غیر استاندارد نباید آویزان شود
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۱ هیچ خسارت، defiled یا غیر استاندارد ملی را نباید آویزان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is strategy substandard goods card.
[ترجمه گوگل]این کارت کالای بی کیفیت استراتژی است
[ترجمه ترگمان]این یک کارت اعتباری استاندارد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She has written good essays before, but this one is substandard.
[ترجمه گوگل]او قبلاً مقالات خوبی نوشته است، اما این یکی غیر استاندارد است
[ترجمه ترگمان]او قبلا مقالات خوبی نوشته بود، اما این یکی غیر استاندارد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The reputation of the firm was blown upon for passing substandard products off as first - class merchandise.
[ترجمه گوگل]شهرت این شرکت به دلیل عرضه محصولات نامرغوب به عنوان کالاهای درجه یک به باد رفت
[ترجمه ترگمان]شهرت شرکت بخاطر عبور محصولات غیر استاندارد به عنوان کالاهای درجه اول منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The plumbing system and electrical system are, in my judgment, substandard.
[ترجمه گوگل]سیستم لوله کشی و سیستم برق، به نظر من، غیر استاندارد هستند
[ترجمه ترگمان]سیستم لوله کشی و سیستم الکتریکی در قضاوت من، غیر استاندارد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Is this a string of isolated anecdotes or a pattern of substandard care?
[ترجمه گوگل]آیا این مجموعه ای از حکایات مجزا است یا الگوی مراقبت غیر استاندارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا این یک رشته از داستان های منزوی و یا الگوی مراقبت غیر استاندارد است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عام (صفت)
vernacular, common, general, illiterate, ignorant, folksy, substandard, slangy

تخصصی

[نساجی] زیر استاندارد - غیر استاندارد

انگلیسی به انگلیسی

• below standard, below the norm, of low quality
something that is substandard is of an unacceptably low standard.

پیشنهاد کاربران

sub پسوند به معنی :زیر
standard هم که استاندارد
زیر استاندارد یعنی پایین تر از استاندارد ، بی کیفیت ، غیر استاندارد و….
غیر استاندارد
They did not accept my work because it was substandard.
بنجل
بی کیفیت
غیراستاندارد
کم کیفیت
بنجل - خنزر/پنزر - آت آشغال

بپرس