subsonic

/ˌsʌbˈsɒnɪk//ˌsʌbˈsɒnɪk/

معنی: مادون سرعت سیر صوت
معانی دیگر: (سرعت) زیر صوتی، فرو صوتی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: below an audible level; infrasonic.

(2) تعریف: denoting, having, or pertaining to a speed less than that of sound in air.

- a subsonic aircraft
[ترجمه گوگل] یک هواپیمای مادون صوت
[ترجمه ترگمان] یک هواپیمای subsonic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1.
فروصوتی،زیرصوتی

2. This is 20,000 feet higher than most subsonic airliners.
[ترجمه گوگل]این 20000 فوت بالاتر از اکثر هواپیماهای زیرصوت است
[ترجمه ترگمان]این برابر با ۲۰۰۰۰ فوت بالاتر از most هواپیمای مسافربری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Experience in supersonic flight is modifying subsonic aircraft.
[ترجمه گوگل]تجربه در پرواز مافوق صوت، تغییر هواپیماهای مادون صوت است
[ترجمه ترگمان]تجربه در پرواز مافوق صوت، تغییر هواپیما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I have no idea what subsonic speed is.
[ترجمه گوگل]من نمی دانم سرعت زیر صوت چیست
[ترجمه ترگمان]نمی دونم سرعت subsonic چنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Subsonic intake pipe is the key test device for a pre - research project simulation test.
[ترجمه گوگل]لوله ورودی مادون صوت دستگاه تست کلیدی برای آزمایش شبیه سازی پروژه پیش تحقیقاتی است
[ترجمه ترگمان]لوله ورودی subsonic ابزار آزمایش کلیدی برای تست شبیه سازی پیش از پروژه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The empty weight to total weight ratio of subsonic maneuverable missile was given experimentally.
[ترجمه گوگل]نسبت وزن خالی به وزن کل موشک قابل مانور زیر صوت به صورت تجربی داده شد
[ترجمه ترگمان]وزن خالی برای نسبت وزن کلی موشک subsonic به طور تجربی مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Q increases with Ma in subsonic speeds. According to the curve some test data are corrected for tunnel wall and support interferences. The corrected results a. . .
[ترجمه گوگل]Q با Ma در سرعت های زیر صوت افزایش می یابد با توجه به منحنی، برخی از داده های آزمایش برای تداخل دیواره تونل و پشتیبانی تصحیح می شوند نتایج تصحیح شده الف
[ترجمه ترگمان]میزان Q با Ma در سرعت subsonic افزایش می یابد براساس این منحنی، برخی از داده های تست برای دیواره تونل تصحیح شده و از تداخل سنجی پشتیبانی می کنند نتایج تصحیح شده یک …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When the Switchblade returns to subsonic speeds, the wing will rotate back to perpendicular.
[ترجمه گوگل]وقتی Switchblade به سرعت های مادون صوت برمی گردد، بال به حالت عمود بر می گردد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the به سرعت subsonic باز می گردد، بال به حالت عمود بر می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For subsonic state (ion) high current vacuum arc, with the increase of electrode separations, the loss of interelectrode plasma increases.
[ترجمه گوگل]برای قوس خلاء جریان بالا در حالت مادون صوت (یون)، با افزایش جداسازی الکترودها، از دست دادن پلاسمای بین الکترودی افزایش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]برای حالت subsonic (یون)، با افزایش of الکترود، از دست دادن پلاسما افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Subsonic vortical flows over a slender body at different angles of attack were simulated numerically, and the aerodynamic characteristics of asymmetric vortical flow were also investigated.
[ترجمه گوگل]جریان های گردابی مادون صوت بر روی یک جسم باریک در زوایای حمله مختلف به صورت عددی شبیه سازی شد و ویژگی های آیرودینامیکی جریان گردابی نامتقارن نیز مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]subsonic vortical بر روی یک بدنه باریک در زوایای مختلف حمله به صورت عددی شبیه سازی شد و خصوصیات آیرودینامیک جریان نامتقارن vortical نیز مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This airplane can go out to high subsonic speeds very easily without using afterburner.
[ترجمه گوگل]این هواپیما می تواند به راحتی و بدون استفاده از پس سوز به سرعت های زیر صوت بالا برود
[ترجمه ترگمان]این هواپیما می تواند با سرعت زیاد بدون استفاده از afterburner به سرعت بالا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The subsonic vehicle has the characteristics of low speed, longtime flight and low dynamics.
[ترجمه گوگل]وسیله نقلیه زیر صوت دارای ویژگی های سرعت کم، پرواز طولانی مدت و دینامیک پایین است
[ترجمه ترگمان]وسیله نقلیه subsonic دارای ویژگی های سرعت پایین، پرواز طولانی مدت و دینامیک پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In this case, your chance of survival than subsonic aircraft motor is much higher.
[ترجمه گوگل]در این صورت شانس بقای شما نسبت به موتور هواپیمای مادون صوت بسیار بیشتر است
[ترجمه ترگمان]در این حالت، شانس زنده ماندن شما از موتور هواپیما خیلی بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A grid generation platform is provided in subsonic, transonic and supersonic CFD software platform.
[ترجمه گوگل]یک پلت فرم تولید شبکه در بستر نرم افزاری CFD مافوق صوت، فراصوت و مافوق صوت ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]پلت فرم تولید شبکه ای در پلت فرم نرم افزار CFD به نام subsonic، transonic و مافوق صوت، ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A lot of dance music is using sub bass, subsonic sounds.
[ترجمه گوگل]بسیاری از موسیقی های رقص با استفاده از صداهای زیر بم و زیر صوت هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از موسیقی های رقص با استفاده از صدای بم و صداهای subsonic به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مادون سرعت سیر صوت (صفت)
subsonic

تخصصی

[عمران و معماری] زیر سرعت صوت - زیر صوتی - مادون صوت
[برق و الکترونیک] زیرصوتی کمتر از سرعت صوت در هوا، یعنی کمتر 1 ماخ که حدود 1188km/h یا ( 738 mi/h) است. - فرو صوتی

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a speed that is less than that of sound in air; infrasonic, inaudible
subsonic speeds are very fast but slower than the speed of sound.

پیشنهاد کاربران

subsonic ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: فروصوتی
تعریف: دارای سرعتی کمتر از سرعت صوت

بپرس