subsoil

/ˈsəbˈsɔɪl//ˈsʌbsoɪl/

معنی: زیر خاک، شخم عمیق زدن، خاک زیر را شخم زدن، خیش زدن، خیش کشیدن
معانی دیگر: (کشاورزی)، خاک نما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the layer of earth or weathered material lying just beneath the surface soil.

جمله های نمونه

1. Earthworms burrow deep into the subsoil.
[ترجمه گوگل]کرم‌های خاکی در اعماق زیر خاک فرو می‌روند
[ترجمه ترگمان]earthworms در اعماق زمین فرو می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They embedded the pilings deep into the subsoil.
[ترجمه گوگل]آنها شمع ها را در اعماق خاک فرو کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها the را در عمق خاک زیرین جای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He embedded the pilings deep into the subsoil.
[ترجمه گوگل]او شمع ها را در اعماق زیر خاک فرو کرد
[ترجمه ترگمان] اون چوب رو توی اعماق زمین فرو کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Subsoil Principally Belemnite chalk on the upper slopes, with Micraster chalk on the lower slopes.
[ترجمه گوگل]خاک زیرین عمدتاً گچ بلمنیت در دامنه‌های بالایی، با گچ Micraster در دامنه‌های پایین‌تر
[ترجمه ترگمان]با گچ دیوارها را پوشانده بودند با گچ روی شیب های بالایی، با گچ و گچ روی شیب های پایین تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Downtown businesses operated sump pumps as the subsoil water level rose.
[ترجمه گوگل]با افزایش سطح آب زیرزمینی، مشاغل مرکز شهر، پمپ‌های چاهک را راه‌اندازی کردند
[ترجمه ترگمان]کسب و کاره ای مرکز شهر پمپ sump را به عنوان سطح آب زیر خاک اجرا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The type of subsoil upon which the foundations are built is a very influential factor.
[ترجمه گوگل]نوع زیر خاکی که پایه ها بر روی آن ساخته می شوند، عامل بسیار تأثیرگذار است
[ترجمه ترگمان]نوع خاک زیرین که اساس آن بر روی آن ساخته شده است عامل بسیار تاثیرگذار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Deep ploughing puts subsoil on top and buries the living topsoil below the optimum depth.
[ترجمه گوگل]شخم عمیق خاک زیرین را در بالا قرار می دهد و خاک سطحی زنده را در زیر عمق بهینه مدفون می کند
[ترجمه ترگمان]شخم عمیق خاک زیرین خاک را در بالا قرار می دهد و خاک سطحی زنده را زیر عمق بهینه دفن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Below this is the subsoil which is relatively inert.
[ترجمه گوگل]زیر این خاک زیرین است که نسبتاً بی اثر است
[ترجمه ترگمان]زیر این زیر خاک زیرین است که نسبتا بی اثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Soft subsoil at the back storage yard was treated by vacuum combined with water surcharge preloading.
[ترجمه گوگل]خاک زیرین نرم در حیاط ذخیره پشتی با خلاء همراه با بارگذاری اضافی آب درمان شد
[ترجمه ترگمان]خاک زیرین نرم در حیاط پشتی به وسیله خلا همراه با preloading آب اضافه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The frozen subsoil prevents roots from growing deep enough to support them.
[ترجمه گوگل]زیر خاک یخ زده از رشد ریشه ها به اندازه کافی عمیق برای حمایت از آنها جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]خاک زیرین منجمد از رشد ریشه ها به اندازه کافی برای حمایت از آن ها جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You mean meteorological, geological, and subsoil conditions?
[ترجمه گوگل]منظورتان شرایط هواشناسی، زمین شناسی و زیر خاک است؟
[ترجمه ترگمان]منظورتان شرایط جوی، زمین شناسی، و خاک زیرین است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A thick porous chalk subsoil covered with marl, clay or sand.
[ترجمه گوگل]یک زیر خاک گچی متخلخل ضخیم که با مارن، خاک رس یا ماسه پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]خاک آمیخته با ماسه، خاک رس، خاک رس، خاک رس، پوشیده از خاک رس، خاک رس، و ماسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A Study on Density Measuring of Soft Subsoil by Instant Hammering Method.
[ترجمه گوگل]بررسی اندازه گیری تراکم خاک زیرین نرم با روش چکش کاری فوری
[ترجمه ترگمان]مطالعه بر روی چگالی احتمال of نرم با روش hammering فوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With ample moisture stored in the subsoil, the crops matured rapidly.
[ترجمه گوگل]با رطوبت کافی ذخیره شده در زیر خاک، محصولات به سرعت بالغ شدند
[ترجمه ترگمان]با رطوبت کافی که در خاک زیرین ذخیره شده بود، محصولات به سرعت رشد یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The subsoil resources occur at widely scattered locations.
[ترجمه گوگل]منابع زیرزمینی در مکان‌های پراکنده به‌وجود می‌آیند
[ترجمه ترگمان]منابع زیر خاک در مکان های بسیار پراکنده رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیر خاک (اسم)
subsoil

شخم عمیق زدن (فعل)
subsoil

خاک زیر را شخم زدن (فعل)
subsoil

خیش زدن (فعل)
reclaim, turn, plow, furrow, cultivate, till, subsoil, fallow, fall-plough, trench-plough

خیش کشیدن (فعل)
reclaim, turn, turn up, plow, furrow, cultivate, till, subsoil, fallow

تخصصی

[عمران و معماری] خاک زیرین - خاک زیری - زیر خاک - خاک زیر سطحی
[زمین شناسی] خاک زیرین، واژه ای که در مورد افقb از نیمرخ خاک به کار می رود.
[خاک شناسی] خاک زیرین
[آب و خاک] خاک ریزی،خاک تحت الارضی

انگلیسی به انگلیسی

• layer of earth that lies beneath the topsoil

پیشنهاد کاربران

subsoil ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: زیرخاک
تعریف: بخشی از خاک که زیر خاک زراعی قرار می‏گیرد
خاک تحت الارضی

بپرس