subsistent


معنی: سر سخت، اعاشه کننده
معانی دیگر: مدد معاش بگیر

جمله های نمونه

1. Thin-layer chromatography (TLC) was employed to check the subsistent Radix Scutellarlae, Flos Lonicerae Japonicae, Radix Puerariae Lobatae, Herba Artemisiae Annuae, Radix Bupleuri.
[ترجمه گوگل]کروماتوگرافی لایه نازک (TLC) برای بررسی ریشه های موجود، Flos Lonicerae Japonicae، Radix Puerariae Lobatae، Herba Artemisiae Annuae، Radix Bupleuri استفاده شد
[ترجمه ترگمان]کروماتوگرافی با لایه نازک (TLC)برای بررسی the Radix Scutellarlae، Flos Lonicerae Japonicae، Radix Puerariae Lobatae، Herba Artemisiae Annuae، Radix Bupleuri استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With the increasing of the industrial and subsistent wastes, many heavy metal contaminations entered into soils by many ways and induced direct or indirect harm to environment and humanity.
[ترجمه گوگل]با افزایش ضایعات صنعتی و معیشتی، بسیاری از آلودگی های فلزات سنگین به طرق مختلف وارد خاک شده و آسیب مستقیم یا غیرمستقیم به محیط زیست و بشریت وارد کرده است
[ترجمه ترگمان]با افزایش ضایعات صنعتی و subsistent، بسیاری از contaminations فلزی سنگین به طرق مختلف وارد خاک شدند و آسیب مستقیم یا غیر مستقیم به محیط زیست و انسانیت القا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The paper describes the subsistent mechanism and developmental mechanism of sustainable development in county area.
[ترجمه گوگل]این مقاله مکانیسم موجود و مکانیسم توسعه توسعه پایدار در منطقه را توصیف می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله مکانیسم subsistent و مکانیسم توسعه توسعه پایدار در منطقه را شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The movements made by the repeat of subsistent behavior are the investigation into the existence of oneself.
[ترجمه گوگل]حرکاتی که با تکرار رفتار ذاتی انجام می شود، بررسی وجود خود است
[ترجمه ترگمان]حرکاتی که با تکرار رفتار subsistent ایجاد می شوند، تحقیقات در مورد وجود خود فرد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is difficult to parallelize a subsistent sequential algorithm.
[ترجمه گوگل]موازی کردن یک الگوریتم متوالی موجود دشوار است
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک الگوریتم ترتیبی subsistent دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objects the unalterable and the subsistent are one and the same.
[ترجمه گوگل]اشیاء غیر قابل تغییر و موجود یکی و یکی هستند
[ترجمه ترگمان]اشیا تغییرناپذیر و تغییرناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Aiming at the subsistent problems, the paper put forward some countermeasure and advices.
[ترجمه گوگل]این مقاله با هدف مشکلات موجود، اقدامات متقابل و توصیه هایی را ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]با توجه به مشکلات subsistent، این مقاله توصیه ها و توصیه های بسیاری را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As an art community, they have their own particularity and subsistent significance.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک جامعه هنری، آنها ویژگی و اهمیت ذاتی خود را دارند
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک جامعه هنری، آن ها اهمیت خاص و subsistent خاص خود را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Intelligence is one individual carry with the knowledge that accumulates before experience is solved at present the ability of subsistent problem.
[ترجمه گوگل]هوش یک فرد است که با دانشی که در حال حاضر قبل از حل تجربه جمع می‌شود، توانایی مشکل موجود را حمل می‌کند
[ترجمه ترگمان]هوش یک فرد است که با دانشی که قبل از اینکه تجربه در حال حاضر با توانایی حل مساله حل شود، جمع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The health-promoting effects and application of bifidobacteria were introduced in this paper. This paper also analyzed the subsistent problems in application of bifidobacteria.
[ترجمه گوگل]اثرات ارتقاء سلامت و کاربرد بیفیدوباکتری ها در این مقاله معرفی شد این مقاله همچنین مشکلات موجود در کاربرد بیفیدوباکتری ها را تحلیل کرد
[ترجمه ترگمان]تاثیرات بهبود سلامت و کاربرد of در این مقاله معرفی شدند این مقاله همچنین مشکلات subsistent در کاربرد of را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. According to Maritain's theory of subsistence, the "received existence" of the nature is elevated to the state of exercising through the subsistent act.
[ترجمه گوگل]بر اساس نظریه معاش ماریتین، «وجود دریافت شده» ماهیت به حالت اعمال از طریق فعل معیشتی ارتقا می یابد
[ترجمه ترگمان]طبق نظریه \"Maritain\" از معیشت، \"وجود دریافت شده\" از ماهیت به حالت ورزش از طریق عمل subsistent ارتقا داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The paper reviewed the policy formulation and its implementation of cleaner production in China and summarized the subsistent problems.
[ترجمه گوگل]این مقاله فرمول سیاست و اجرای آن در تولید پاک تر در چین را بررسی کرده و مشکلات موجود را خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله فرمول بندی سیاست و اجرای آن از تولید پاک کننده را در چین بررسی کرده و مشکلات subsistent را خلاصه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In many countries, there is simply no money available for research of any kind as they are merely subsistent countries that even lack adequate funding to properly feed their own populations.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از کشورها، صرفاً هیچ پولی برای تحقیق از هر نوع در دسترس نیست، زیرا آنها صرفاً کشورهایی هستند که حتی فاقد بودجه کافی برای تغذیه مناسب جمعیت خود هستند
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از کشورها، هیچ پولی برای تحقیقات در دسترس نیست چون آن ها صرفا کشورهایی هستند که فاقد بودجه کافی برای تغذیه مناسب جمعیت خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The selection of "Bank-Based Financial System"in China's economy of transition has two reasons; inheritance from subsistent financial system and real economy need.
[ترجمه گوگل]انتخاب "سیستم مالی مبتنی بر بانک" در اقتصاد در حال گذار چین دو دلیل دارد وراثت از سیستم مالی موجود و نیاز اقتصاد واقعی
[ترجمه ترگمان]انتخاب \"سیستم مالی مبتنی بر بانک\" در اقتصاد چین دو دلیل دارد؛ میراث از نظام مالی subsistent و نیاز اقتصادی واقعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سر سخت (صفت)
headstrong, dogged, obstinate, tough, tenacious, vivid, vivacious, stubborn, recalcitrant, hardy, enduring, bull-headed, pigheaded, froward, die-hard, refractory, hard-bitten, hard-fought, incompliant, nine-lived, renitent, self-opinionated, stiff-necked, subsistent

اعاشه کننده (صفت)
subsistent

پیشنهاد کاربران

بپرس