1. the company was near the rocks,but government subsidy saved it
نزدیک بود که شرکت از بین برود ولی کمک مالی دولت آن را نجات داد.
2. The company received a substantial government subsidy.
[ترجمه گوگل]این شرکت یارانه قابل توجهی از دولت دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت یارانه قابل توجهی برای دولت دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This would be a radical departure from the subsidy system.
[ترجمه گوگل]این یک انحراف اساسی از سیستم یارانه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این یک حرکت رادیکال از سیستم یارانه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The level of subsidy given to farmers is to be reduced.
[ترجمه گوگل]قرار است سطح یارانه کشاورزان کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]میزان یارانه ارائه شده به کشاورزان کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The subsidy for company cars is to be phased out next year.
[ترجمه گوگل]قرار است یارانه خودروهای شرکتی از سال آینده حذف شود
[ترجمه ترگمان]یارانه برای خودروهای شرکت در سال آینده به مرحله اجرا گذاشته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The EU should have the power to suspend subsidy payments to farmers who pollute the environment.
[ترجمه گوگل]اتحادیه اروپا باید این اختیار را داشته باشد که پرداخت یارانه به کشاورزانی را که محیط زیست را آلوده می کنند تعلیق کند
[ترجمه ترگمان]اتحادیه اروپا باید قدرت تعلیق پرداخت ها به کشاورزانی را داشته باشد که محیط زیست را آلوده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The banks receive a government subsidy to cover the differential between market interest rates and the loan's fixed interest rate.
[ترجمه گوگل]بانک ها برای پوشش تفاوت بین نرخ سود بازار و نرخ بهره ثابت وام، یارانه دولتی دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان]بانک ها سوبسید دولتی دریافت می کنند تا اختلاف بین نرخ های بهره بازار و نرخ بهره ثابت وام را پوشش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. No wonder the muster takers and subsidy collectors sometimes experienced difficulty in classifying them.
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که جمع آوری کنندگان و جمع آوری کنندگان یارانه گاهی اوقات در طبقه بندی آنها با مشکل مواجه می شدند
[ترجمه ترگمان]تعجبی ندارد که جمع کنندگان جمع آوری کننده و سوبسید به سختی در دسته بندی آن ها دچار مشکل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A price subsidy causes the budget line to change to
[ترجمه گوگل]یارانه قیمت باعث می شود که ردیف بودجه به آن تغییر کند
[ترجمه ترگمان]یارانه قیمت باعث می شود که خط بودجه تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This is the state subsidy theory of strikes.
[ترجمه گوگل]این تئوری یارانه دولتی اعتصابات است
[ترجمه ترگمان]این نظریه یارانه دولت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. For the subsidy has encouraged amateurish management and an uncommercial approach.
[ترجمه گوگل]این یارانه مدیریت آماتوری و رویکرد غیرتجاری را تشویق کرده است
[ترجمه ترگمان]برای یارانه، مدیریت آماتور و رویکرد uncommercial را تشویق کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Nevertheless, the balance between central and local government subsidy for sport changed markedly in the late 1980s and early 1990s.
[ترجمه گوگل]با این وجود، تعادل بین یارانه دولت مرکزی و محلی برای ورزش در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 به طور قابل توجهی تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]با این وجود، تعادل بین سوبسید دولت مرکزی و محلی برای ورزش به طور قابل توجهی در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. No doubt when the subsidy commissioners came on the scene they were prevailed on to restore assessments to approximately the levels of 15
[ترجمه گوگل]بدون شک زمانی که کمیسیون یارانه ها وارد صحنه شدند، بر آنها غالب شد تا ارزیابی ها را به حدود 15 برگردانند
[ترجمه ترگمان]بدون شک هنگامی که ماموران یارانه به صحنه آمدند، آن ها برای احیای ارزیابی ها به حدود ۱۵ مورد از ۱۵ مورد موافقت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The most important instrument of dirigisme is subsidy, even though subsidy in a free market in a contradiction in terms.
[ترجمه گوگل]مهمترین ابزار دیریجیسم، یارانه است، هر چند یارانه در بازار آزاد در تضاد از نظر شرایط باشد
[ترجمه ترگمان]مهم ترین ابزار dirigisme یارانه است، حتی اگر چه سوبسید در یک بازار آزاد در یک تناقض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید