subsidization

/ˌsəbsədəˈzeɪʃn̩//ˌsʌbsɪdaɪˈzeɪʃn̩/

معنی: کمک مالی
معانی دیگر: کمک مالی

جمله های نمونه

1. Obtaining the church post and accepting the subsidization from many significant characters in the church were the major financial sources which Petrarch depended on.
[ترجمه گوگل]به دست آوردن پست کلیسا و پذیرش یارانه از بسیاری از شخصیت های مهم در کلیسا منابع مالی عمده ای بود که پترارک به آنها وابسته بود
[ترجمه ترگمان]به دست آوردن پست کلیسا و پذیرش سیستم یارانه ای بسیاری از شخصیت های مهم در کلیسا، منابع مالی مهمی بودند که پترارک به آن وابسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Subsidization could reduce the problems of underproduction as well as overproduction.
[ترجمه گوگل]یارانه می تواند مشکلات کم تولید و همچنین تولید بیش از حد را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]Subsidization می تواند مشکلات of و تولید بیش از حد را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The subsidization of fertilizers and other inputs seem to be inclear retreat throughout the developing country.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد پرداخت یارانه به کودها و سایر نهاده ها عقب نشینی نامشخصی در سراسر کشور در حال توسعه باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که سیستم subsidization کننده کود و سایر ورودی ها در سراسر کشور در حال توسعه عقب نشینی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When undertaking the awarding and subsidization of cultural and arts - related enterprises, relevant authorities shall notify another.
[ترجمه گوگل]در صورت اعطای یارانه و اعطای یارانه به بنگاه های فرهنگی و هنری مرتبط، مراجع ذیربط مراتب را به دیگری اعلام می کنند
[ترجمه ترگمان]مقامات مربوطه پس از اعطای جوایز و سازمان های وابسته به سازمان های فرهنگی و هنری، به دیگری اطلاع خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The aim of industry - nurturing - agriculture is not only subsidization and compensation, also establish innovational agriculture.
[ترجمه گوگل]هدف صنعت-پرورش-کشاورزی نه تنها یارانه و جبران خسارت، بلکه ایجاد کشاورزی نوآورانه است
[ترجمه ترگمان]هدف صنعت پرورش - پرورش - کشاورزی نه تنها سیستم یارانه و جبران است بلکه کشاورزی innovational نیز ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Simultaneously I also very much thank your prudent consideration and that may obtain the fund subsidization.
[ترجمه گوگل]به طور همزمان از توجه محتاطانه شما و اینکه ممکن است یارانه صندوق را دریافت کنید بسیار سپاسگزارم
[ترجمه ترگمان]همزمان من بسیار از ملاحظه عاقلانه شما تشکر می کنم و این امر ممکن است به سیستم یارانه ای دسترسی پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Faces up to its present situation, analyzes proportion which its occupies, discusses their thinking mode, with the aim of improving their subsidization pattern target-oriented.
[ترجمه گوگل]با وضعیت فعلی خود روبرو می شود، نسبتی را که اشغال می کند تجزیه و تحلیل می کند، نحوه تفکر آنها را با هدف بهبود الگوی یارانه ای هدف گرا مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]با توجه به وضعیت فعلی خود، نسبت به حالت تفکر آن ها بحث می کند و هدف از آن بهبود الگوی سیستم subsidization است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This industry is, in consequence, exceptional in the extent of both regulation and subsidization.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، این صنعت از نظر میزان مقررات و یارانه استثنایی است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه این صنعت در میزان of و سیستم یارانه ای استثنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some shortcomings can still be found in the current subsidization system for these students.
[ترجمه گوگل]هنوز هم می توان کاستی هایی را در سیستم فعلی یارانه این دانشجویان یافت
[ترجمه ترگمان]برخی کاستی ها را می توان در سیستم یارانه جاری برای این دانشجویان یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کمک مالی (اسم)
subsidy, subvention, subsidization

انگلیسی به انگلیسی

• financial assistance, grant; money acquired as a subsidy (also subsidisation)

پیشنهاد کاربران

بپرس