subsidised

جمله های نمونه

1. Farming is partly subsidised by the government.
[ترجمه گوگل]کشاورزی بخشی از یارانه دولت است
[ترجمه ترگمان]کشاورزی تا حدی توسط دولت یارانه پرداخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The scheme was subsidised by the taxpayer in the granting to employers of a sizeable rebate on each statutory redundancy payment made.
[ترجمه گوگل]این طرح توسط مالیات دهندگان در اعطای تخفیف قابل توجهی به کارفرمایان برای هر پرداخت قانونی از کار برکنار شد
[ترجمه ترگمان]این طرح توسط مالیات دهندگان در اعطای قابل ملاحظه ای به پرداخت قابل ملاحظه پرداخت افزونگی قانونی به کارفرمایان پرداخت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To back this up we provide subsidised nurseries and a dependent care allowance to those whose hours change at short notice.
[ترجمه گوگل]برای حمایت از این موضوع، ما مهدکودک‌های یارانه‌ای و کمک هزینه مراقبت وابسته را به کسانی که ساعات کاری آنها در کوتاه‌مدت تغییر می‌کند، ارائه می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]برای پشتیبانی از این موضوع، پرورشگاه subsidised و کمک هزینه درمانی وابسته به کسانی که ساعات آن ها در مدت کوتاهی تغییر می کنند را فراهم می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most are heavily subsidised and represent excellent value for hard-pressed school budgets.
[ترجمه گوگل]بیشتر آنها به شدت یارانه می‌گیرند و ارزش بسیار خوبی برای بودجه‌های سخت مدارس دارند
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها به شدت یارانه ای هستند و ارزش بسیار خوبی برای بودجه های مدارس سخت تحت فشار قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The imported coal is heavily subsidised, as we have said many times in the House.
[ترجمه گوگل]همانطور که بارها در مجلس گفته ایم زغال سنگ وارداتی یارانه سنگینی دارد
[ترجمه ترگمان]همانطور که چندین بار در کاخ گفتیم، زغال سنگ وارداتی به شدت یارانه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They've had a cushy subsidised existence for too long.
[ترجمه گوگل]آنها مدت زیادی است که دارای یارانه مناسبی هستند
[ترجمه ترگمان]ان ها مدت زیادی وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Its current subsidised price is 45p.
[ترجمه گوگل]قیمت یارانه ای فعلی آن 45p است
[ترجمه ترگمان]قیمت یارانه ای کنونی آن ۴۵ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The allowances have traditionally subsidised landing charges - so there's a risk that the cost will be passed to the consumer.
[ترجمه گوگل]این کمک هزینه ها به طور سنتی به هزینه های فرود یارانه پرداخت می کنند - بنابراین این خطر وجود دارد که هزینه به مصرف کننده منتقل شود
[ترجمه ترگمان]کمک هزینه به طور سنتی هزینه های فرود یارانه ای را دارند - بنابراین ریسکی وجود دارد که هزینه به مصرف کننده منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Venezuela supplies subsidised oil and Haitians in the United States send money home.
[ترجمه گوگل]ونزوئلا نفت یارانه ای را تامین می کند و هائیتی ها در ایالات متحده پول را به خانه می فرستند
[ترجمه ترگمان]ونزویلا به نفت یارانه ای و مردم هائیتی در آمریکا برای فرستادن پول به خانه کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. From next month they be entitled to subsidised cars as well.
[ترجمه گوگل]از ماه آینده نیز مشمول خودروهای یارانه ای می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها از ماه آینده به خودروهای یارانه ای عرضه خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hot meals, food vouchers, subsidised shoes and uniforms and even making child-welfare payments conditional on attendance all help. Such measures cost little money.
[ترجمه گوگل]غذای گرم، کوپن غذا، کفش و یونیفرم یارانه ای و حتی مشروط کردن پرداخت هزینه های رفاهی کودکان به حضور در این مراسم، همه کمک می کند چنین اقداماتی هزینه کمی دارد
[ترجمه ترگمان]وعده های غذایی گرم، کوپن غذا، کفش و لباس یارانه ای و حتی پرداخت های رفاهی به کودکان مشروط به حضور همه کمک این قبیل اقدامات کمی پول دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These confer access to subsidised education and better health care than in the countryside.
[ترجمه گوگل]اینها دسترسی به آموزش یارانه ای و مراقبت های بهداشتی بهتر را نسبت به روستاها فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این ها به آموزش یارانه ای و مراقبت بهداشتی بهتر نسبت به مناطق روستایی، دسترسی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At that point, the stock market cannot be subsidised any more.
[ترجمه گوگل]در آن زمان دیگر نمی توان به بورس یارانه داد
[ترجمه ترگمان]در این نقطه بازار سهام دیگر نمی تواند یارانه پرداخت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Among other things, the South Korean government has subsidised visits to Mount Kumgang.
[ترجمه گوگل]از جمله، دولت کره جنوبی برای بازدید از کوه کومگانگ یارانه پرداخت کرده است
[ترجمه ترگمان]از جمله موارد دیگر، دولت کره جنوبی به کوه Kumgang مراجعه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. American Apparel staff can buy subsidised health insurance for $ 8 a week.
[ترجمه گوگل]کارکنان American Apparel می توانند بیمه درمانی یارانه ای را با 8 دلار در هفته خریداری کنند
[ترجمه ترگمان]کارکنان لباس آمریکایی می توانند بیمه سلامت یارانه ای را به مدت ۸ دلار در هفته خریداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• paid for, funded, financed (also subsidized)

پیشنهاد کاربران

یارانه ای
تامین مالی شده، کمک شده ( از نظر مالی )
یعنی کمک مالی که دولت میکنه

بپرس