subsample


نمونه هایی از مجموع نمونه ها، زیر مونه، زیر نمونه، زیر نمونه زیر مونه گرفتن، زیر نمونه درست کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a portion taken from a larger or primary sampling.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: subsamples, subsampling, subsampled
• : تعریف: to take (a portion) from a larger or primary sampling.

تخصصی

[زمین شناسی] زیرنمونه
[آمار] زیرنمونه

انگلیسی به انگلیسی

• take a small specimen from a larger sample; reduce the resolution of a digital image by using an algorithm (computers)

پیشنهاد کاربران

بپرس