subrogation


معنی: وکالت، جانشین سازی، نیابت، جانشینی
معانی دیگر: جانشین سازی (به ویژه یک طلبکار را جانشین طلبکار دیگر کردن)

جمله های نمونه

1. Powerful families played a certain role in dynasty subrogation.
[ترجمه گوگل]خانواده های قدرتمند نقش خاصی در جانشینی سلسله داشتند
[ترجمه ترگمان]خانواده های قدرتمند در سلسله قائم مقامی نقش خاصی ایفا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The right of subrogation is an important statutory right of underwriter in maritime insurance.
[ترجمه گوگل]حق جانشینی یک حق قانونی مهم پذیره نویس در بیمه دریایی است
[ترجمه ترگمان]حق قائم مقامی حق قانونی مهم of در بیمه دریایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The right of subrogation in maritime insurance, as the core content of the maritime insurance law, is complex and disputed comparatively.
[ترجمه گوگل]حق جانشینی در بیمه دریایی به عنوان محتوای اصلی قانون بیمه دریانوردی، از نظر مقایسه ای پیچیده و مورد مناقشه است
[ترجمه ترگمان]حق قائم مقامی در بیمه دریایی به عنوان محتوای اصلی قانون بیمه دریایی پیچیده و نسبتا مورد مناقشه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the second paragraph, the provisions governing subrogation in Chinese, British and US laws are introduced.
[ترجمه گوگل]در بند دوم، مقررات حاکم بر جانشینی در قوانین چین، بریتانیا و ایالات متحده معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]در بند دوم مقررات مربوط به قائم مقامی در قوانین چینی، بریتانیا و ایالات متحده معرفی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Probing into the Perfection of System of Subrogation by the Creditor.
[ترجمه گوگل]بررسی کمال سیستم جانشینی توسط طلبکار
[ترجمه ترگمان]در راه کمال سیستم of توسط the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the first paragraph, the civil law foundation subrogation is analyzed.
[ترجمه گوگل]در بند اول، جانشینی بنیاد قانون مدنی مورد تحلیل قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در بند اول، نوع قائم مقامی قانون مدنی مورد تحلیل قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Subrogation of litigation and subrogation of execute.
[ترجمه گوگل]جانشین دعوا و جانشین اجرا
[ترجمه ترگمان]شکایت از دعوای قضایی و مجازات اعدام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Creditor's subrogation system is one important civil law system in civil law countries. "
[ترجمه گوگل]نظام جانشین طلبکار یکی از نظام های حقوق مدنی مهم در کشورهای قانون مدنی است "
[ترجمه ترگمان]سیستم subrogation Creditor یک سیستم قانون مدنی مهم در کشورهای حقوق مدنی است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Subrogation right of subrogation exercising creditor subrogation, are the subject of creditors himself, and in its own name by the obligee and obligor position exercise.
[ترجمه گوگل]حق جانشینی اعمال جانشین طلبکار، موضوع خود طلبکاران است و به نام خود توسط متعهدله و متعهدله اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]درست کردن قائم مقامی با نوع قائم مقامی، موضوع of است و نام خود را نیز از روش obligee و obligor بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are two theories on subrogation, rule of warehousing and direct - discharge.
[ترجمه گوگل]دو نظریه در مورد جانشینی وجود دارد، قانون انبارداری و تخلیه مستقیم
[ترجمه ترگمان]دو نظریه در مورد قائم مقامی، قاعده انبار و تخلیه مستقیم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The right subrogation is an important statutory right of underwriter in maritime insurance.
[ترجمه گوگل]جانشین حق یک حق قانونی مهم پذیره نویس در بیمه دریایی است
[ترجمه ترگمان]قائم مقامی حق یک حق قانونی مهم of در بیمه دریایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Creditor's subrogation is one of the key items in Contract law. ".
[ترجمه گوگل]جانشین طلبکار یکی از موارد کلیدی در حقوق قراردادها است "
[ترجمه ترگمان]قائم مقامی Creditor یکی از موارد کلیدی در قانون قرارداد است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Prudentials is important to adoption of subrogation and the right to rescind.
[ترجمه گوگل]احتیاطات برای پذیرش جانشینی و حق فسخ مهم است
[ترجمه ترگمان]انتخاب قائم مقامی و حق فسخ کردن از اهمیت ویژه ای برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The nature of the subrogation right of marine insurance is a legal assignment of creditor's rights.
[ترجمه گوگل]ماهیت حق جانشینی بیمه دریایی، واگذاری قانونی حقوق طلبکار است
[ترجمه ترگمان]ماهیت قائم مقامی حق بیمه یک تکلیف قانونی از حقوق بستانکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وکالت (اسم)
bar, advocacy, proxy, attorney, agency, delegation, deputation, subrogation, proctorship

جانشین سازی (اسم)
displacement, subrogation

نیابت (اسم)
representation, subrogation, lieutenancy, officiacion

جانشینی (اسم)
substitution, supersession, succession, subrogation

تخصصی

[حقوق] جانشینی، قایم مقامی (طلبکار)

انگلیسی به انگلیسی

• substitution of one creditor for another

پیشنهاد کاربران

Subrogation principle
اصل جانشینی، در بحث بیمه: بیمه گر به جای بیمه گزار میره دنبال مقصر حادثه تا بتونه هزینه های خودش رو جبران کنه
حق بیمه گذار

بپرس