subrogate


کسی را جانشین کس دیگر کردن، جانشین کردن، قائم مقام تعیین کردن، بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن، جانشین دیگری کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: subrogates, subrogating, subrogated
مشتقات: subrogation (n.)
(1) تعریف: to substitute (one person) for another.

(2) تعریف: in law, to substitute (one creditor) for another, along with the rights of the original one.

جمله های نمونه

1. Maybe I can subrogate him to come down to take up the matter.
[ترجمه گوگل]شايد بتوانم او را جايگزين كنم كه پايين بيايد تا موضوع را مطرح كند
[ترجمه ترگمان]شاید من بتوانم او را راضی کنم که بیاید و موضوع را عوض کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The creditor right of subrogate is one of the debt' s preserve systems.
[ترجمه گوگل]حق جانشین طلبکار یکی از سیستم های حفظ بدهی است
[ترجمه ترگمان]حق بستانکار of یکی از سیستم های حفاظت از بدهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The insurer should subrogate the right to require the third side to compensate in the range of insurance compensation.
[ترجمه گوگل]بيمه‌گر بايد در محدوده غرامت بيمه‌اي حق الزام طرف سوم به جبران خسارت را جايگزين كند
[ترجمه ترگمان]بیمه گر باید حق داشته باشد که از طرف سوم به جبران خسارت بیمه نیاز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If, due to the fault of the insured, the insurer cannot subrogate the insured to exercise the right to claim for indemnities, the insurer shall reduce the payment of insurance money correspondingly.
[ترجمه گوگل]در صورتی که به دلیل تقصیر بیمه‌گذار نتواند بیمه‌گذار را جایگزین حق مطالبه غرامت کند، بیمه‌گر به ترتیب از پرداخت وجه بیمه کاست
[ترجمه ترگمان]اگر، به دلیل نقص بیمه، بیمه گر نمی تواند بیمه را بیمه نماید تا حق مطالبه غرامت را داشته باشد، بیمه گر باید پرداخت پول های بیمه را متقابلا کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Measures as follow ought to be taken:shareholders and directors' abiding the Principle of honesty and credit, taking accumulated vote system, shareholders' taking the subrogate right of action.
[ترجمه گوگل]اقدامات زیر باید انجام شود: رعایت اصل صداقت و اعتبار از سوی سهامداران و مدیران، اخذ رأی انباشته، گرفتن حق عمل جایگزین سهامداران
[ترجمه ترگمان]معیارهای لازم باید اتخاذ شوند: سهامداران و مدیران از اصل صداقت و اعتبار تبعیت می کنند، سیستم رای جمع می شوند، سهامداران دارای حق رای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• assume a debt from a previous creditor

پیشنهاد کاربران

بپرس