subordinative

/səˈbɔːrdɪnətɪv//səˈbɔːdɪnətɪv/

معنی: تابع، مادون، تبعی
معانی دیگر: تابع، مادون، تبعی

جمله های نمونه

1. The main type was gaseity and subordinative type was liquid in hydrocarbon fluid system in this system.
[ترجمه گوگل]نوع اصلی، گازی و نوع فرعی، مایع در سیستم سیال هیدروکربنی در این سیستم بود
[ترجمه ترگمان]نوع اصلی gaseity و subordinative نوع مایع در سیستم مایع هیدروکربن در این سیستم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The model including subordinative hysteresis curve can describe the magnetizing branch more precisely.
[ترجمه گوگل]مدل شامل منحنی هیسترزیس فرعی می تواند شاخه مغناطیسی را با دقت بیشتری توصیف کند
[ترجمه ترگمان]مدل شامل منحنی پسماند subordinative می تواند شاخه magnetizing را دقیق تر توصیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The method of subordinative function value was complicate, but it was also reliable and beneficial for crop breeding and physiological studies.
[ترجمه گوگل]روش ارزش تابع تبعی پیچیده بود، اما همچنین برای اصلاح محصول و مطالعات فیزیولوژیکی قابل اعتماد و سودمند بود
[ترجمه ترگمان]روش مقدار تابع subordinative پیچیده بود، اما همچنین برای پرورش محصول و مطالعات فیزیولوژیکی بسیار قابل اطمینان و مفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The subordinative company's claim for damage compensation is one of the damage compensations.
[ترجمه گوگل]ادعای شرکت تابعه برای جبران خسارت یکی از جبران خسارت است
[ترجمه ترگمان]ادعای شرکت subordinative برای خسارت خسارت یکی از خسارت خسارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The communication of the master computer and subordinative computer adopts RS232 serial interface, which adapt the long distance communication.
[ترجمه گوگل]ارتباط کامپیوتر اصلی و کامپیوتر فرعی از رابط سریال RS232 استفاده می کند که ارتباطات راه دور را تطبیق می دهد
[ترجمه ترگمان]ارتباط کامپیوتر اصلی و کامپیوتر subordinative رابط سریال RS۲۳۲ را اتخاذ می کند که ارتباط فاصله طولانی را تطبیق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The subordinative relationship does not exist between notary offices.
[ترجمه گوگل]رابطه فرعی بین دفاتر اسناد رسمی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]رابطه subordinative بین ادارات دولتی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By analyzing the actual situations of both the group and its subordinative enterprises, it raises a new proposal to carry out capital management as follows.
[ترجمه گوگل]با تجزیه و تحلیل وضعیت واقعی هر دو گروه و شرکت های تابعه آن، پیشنهاد جدیدی برای انجام مدیریت سرمایه به شرح زیر ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]با تجزیه و تحلیل موقعیت های واقعی هر دو گروه و شرکت های subordinative، پیشنهاد جدیدی را برای اجرای مدیریت سرمایه به شرح زیر ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The translator plays a principal role in translating. His real subjectivity role greatly contrasts with its subordinative role in traditional translation studies.
[ترجمه گوگل]مترجم نقش اصلی را در ترجمه دارد نقش سوبژکتیویته واقعی او تا حد زیادی با نقش فرعی آن در مطالعات ترجمه سنتی تضاد دارد
[ترجمه ترگمان]مترجم نقش اساسی در ترجمه بازی می کند نقش ذهنیت واقعی او به شدت با نقش subordinative در مطالعات ترجمه سنتی تفاوت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The article introduces structures of strong mood from five aspects:words, simple sentences, subordinative compounds, double negative sentences and idiomatic phrase.
[ترجمه گوگل]این مقاله ساختارهای خلق و خوی قوی را از پنج جنبه معرفی می کند: کلمات، جملات ساده، ترکیبات فرعی، جملات منفی مضاعف و عبارت اصطلاحی
[ترجمه ترگمان]این مقاله ساختارهای روحی قوی از پنج جنبه را معرفی می کند: کلمات، جملات ساده، ترکیب های subordinative، جملات منفی دوگانه و عبارت idiomatic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تابع (صفت)
subsidiary, ancillary, subordinate, incident, adjective, adherent, dependent, subservient, amenable, passive, tributary, sequacious, sequent, subordinative

مادون (صفت)
subordinate, subject, subservient, behindhand, subjacent, puisne, subaltern, subordinative

تبعی (صفت)
subdominant, subordinative

پیشنهاد کاربران

بپرس