1. Some patients and carers were also unhappy about what they saw as sub-optimal care or different services passing the buck.
[ترجمه گوگل]برخی از بیماران و مراقبان نیز از آنچه به عنوان مراقبت غیربهینه یا خدمات متفاوتی که از هزینهها عبور میکنند، ناراضی بودند
[ترجمه ترگمان]برخی از بیماران و مراقبان در مورد آنچه که آن ها به عنوان مراقبت بهینه و یا خدمات مختلف به باک دیده بودند، ناراضی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A suboptimal ultrasonographic localisation could explain less satisfactory results obtained in some other centres.
[ترجمه گوگل]محلی سازی سونوگرافی کمتر از حد مطلوب می تواند نتایج کمتر رضایت بخشی به دست آمده در برخی از مراکز دیگر را توضیح دهد
[ترجمه ترگمان]یک بومی ultrasonographic غیر بهینه می تواند نتایج رضایت بخشی را که در برخی مراکز دیگر بدست آمده است را توضیح دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In addition suboptimal dietary iron intake was found in many of the patients though this was seldom the sole cause for anaemia.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، دریافت آهن در رژیم غذایی نامناسب در بسیاری از بیماران یافت شد، اگرچه این به ندرت تنها علت کم خونی بود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، دریافت غیر بهینه از رژیم غذایی در بسیاری از بیماران یافت شد، هر چند که این امر به ندرت تنها عامل کم خونی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Suboptimal smears had higher RBC count and hemoglobin level and lower platelet count in patients with myelodysplastic syndrome: refractory anemia.
[ترجمه گوگل]اسمیرهای کمتر از حد مطلوب تعداد RBC و سطح هموگلوبین و تعداد پلاکت کمتری در بیماران مبتلا به سندرم میلودیسپلاستیک: کم خونی مقاوم داشتند
[ترجمه ترگمان]smears suboptimal دارای تعداد هموگلوبین و هموگلوبین higher است و شمارش پلاکت در بیماران مبتلا به سندرم myelodysplastic: کم خونی refractory
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In my mind, these elements make collectibles suboptimal portfolio allocations for the majority of investors.
[ترجمه گوگل]به نظر من، این عناصر، تخصیص پورتفولیوی کلکسیونی را برای اکثر سرمایهگذاران غیربهینه میسازد
[ترجمه ترگمان]در ذهن من، این عناصر allocations portfolio را برای اکثر سرمایه گذاران تخصیص می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Alpha fetoprotein as a stand-alone test is probably suboptimal as a screening tool because it misses a lot of cancers.
[ترجمه گوگل]آلفا فتوپروتئین به عنوان یک آزمایش مستقل احتمالاً به عنوان یک ابزار غربالگری کمتر از حد مطلوب است زیرا بسیاری از سرطان ها را از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]Alpha fetoprotein به عنوان یک تست تک ایستادن احتمالا به عنوان یک ابزار غربالگری غیر بهینه است چون بسیاری از سرطان ها را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. For suboptimal method based on optimal threshold analysis, a recursive form of threshold selection using Newton iteration is developed with false alarm probability constraint.
[ترجمه گوگل]برای روش زیر بهینه مبتنی بر تجزیه و تحلیل آستانه بهینه، یک فرم بازگشتی از انتخاب آستانه با استفاده از تکرار نیوتن با محدودیت احتمال هشدار نادرست توسعه داده شده است
[ترجمه ترگمان]برای یک روش غیر بهینه براساس آنالیز آستانه بهینه، یک فرم بازگشتی از انتخاب آستانه با استفاده از تکرار نیوتن با محدودیت احتمال هشدار کاذب توسعه داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Why does anyone receive suboptimal care?
[ترجمه گوگل]چرا کسی مراقبت های کمتر از حد مطلوب را دریافت می کند؟
[ترجمه ترگمان]چرا کسی از کسی مراقبت می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We propose a low complexity suboptimal user selection algorithm for downlink MU - MIMO systems with BD - GMD.
[ترجمه گوگل]ما یک الگوریتم انتخاب کاربر زیر بهینه با پیچیدگی کم برای سیستمهای MU - MIMO با BD - GMD پیشنهاد میکنیم
[ترجمه ترگمان]ما یک الگوریتم انتخاب کاربر با پیچیدگی پایین را برای سیستم های MIMO - MIMO ی پایین MIMO با BD - GMD پیشنهاد می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This is inefficient and cumbersome; even the relatively suboptimal MPEG-style delta quantizer system would be a better option.
[ترجمه گوگل]این ناکارآمد و دست و پا گیر است حتی سیستم کوانتایزر دلتا به سبک MPEG نسبتاً نابهینه گزینه بهتری خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این نامناسب و سخت گیر است؛ حتی سیستم نسبتا بهینه delta MPEG (style)گزینه بهتری خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Therefore, any plant-based approach will of suboptimal flux conversion ratios.
[ترجمه گوگل]بنابراین، هر رویکرد مبتنی بر گیاه، نسبتهای تبدیل شار کمتر از حد مطلوب را نشان میدهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، هر رویکرد مبتنی بر گیاهی نسبت به نسبت های تبدیل شار غیر بهینه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A suboptimal guidance law is designed based on single neuron to command satellite guided bombs to move with a small fall angle.
[ترجمه گوگل]یک قانون هدایت غیربهینه بر اساس تک نورون طراحی شده است تا به بمب های هدایت شونده ماهواره ای دستور حرکت با زاویه سقوط کوچک را بدهد
[ترجمه ترگمان]یک قانون هدایت غیر بهینه براساس یک نورون برای دستور دادن به بمب های هدایت ماهواره برای حرکت با یک زاویه افت کوچک طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Group work is simply frustrating and suboptimal, time is wasted, and results never exceed a least common denominator outcome.
[ترجمه گوگل]کار گروهی به سادگی ناامید کننده و نابهینه است، زمان تلف می شود و نتایج هرگز از حداقل نتیجه مشترک فراتر نمی رود
[ترجمه ترگمان]کار گروهی به سادگی ناامیدکننده و نیمه بهینه است، زمان هدر می رود، و نتایج هرگز از یک نتیجه مخرج مشترک فراتر نمی رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Optimal treatment of attacks can be life saving but suboptimal treatment or unnecessary delay in the provision of care can be fatal.
[ترجمه گوگل]درمان بهینه حملات می تواند نجات دهنده زندگی باشد، اما درمان غیربهینه یا تأخیر غیرضروری در ارائه مراقبت می تواند کشنده باشد
[ترجمه ترگمان]درمان بهینه حملات می تواند حفظ زندگی باشد، اما درمان غیر بهینه یا تاخیر غیر ضروری در ارائه مراقبت می تواند مهلک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید