submissiveness


فرمانبرداری، انقیاد، فروتنی، حلم

جمله های نمونه

1. If you get stuck in submissiveness you will often seek forgiveness and try endlessly to make up for what you have done!
[ترجمه گوگل]اگر در تسلیم شدن گیر کردید، اغلب به دنبال بخشش خواهید بود و بی‌پایان تلاش می‌کنید تا کاری را که انجام داده‌اید جبران کنید!
[ترجمه ترگمان]اگر شما در مطیع بودن خود گیر شدید، اغلب به دنبال بخشش می گردید و برای جبران آنچه انجام داده اید، تلاش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The acceptance of the bridle, with submissiveness throughout and without any tenseness or resistance.
[ترجمه گوگل]پذیرش افسار، با تسلیم در سراسر و بدون هیچ تنش و مقاومت
[ترجمه ترگمان]پذیرش لگام و مطیع بودن در تمام و بدون هیچ مقاومتی یا مقاومت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The unwilling submissiveness shown by a weaker person is helplessness; it is called cowardice.
[ترجمه گوگل]تسلیم ناخواسته ای که شخص ضعیف تر نشان می دهد درماندگی است به آن نامردی می گویند
[ترجمه ترگمان]مطیع و مطیع بودن که توسط یک شخص ضعیف تر نشان داده می شود، درماندگی نامیده می شود؛ آن بزدلی نام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Frequently looking down can indicate submissiveness or embarrassment.
[ترجمه گوگل]نگاه مکرر به پایین می تواند نشان دهنده تسلیم بودن یا خجالت باشد
[ترجمه ترگمان]اغلب به پایین نگاه می کنند، نشان دهنده مطیع بودن یا خجالت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is vital that you retain your dominance over your dog, and this dog shows clear signs of submissiveness.
[ترجمه گوگل]حفظ تسلط خود بر سگتان بسیار حیاتی است و این سگ نشانه های واضحی از تسلیم بودن را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]مهم است که تسلط خود را بر سگ خود حفظ کنید، و این سگ نشانه مطیع بودن را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There are some characteristics such as validity, compulsory and submissiveness.
[ترجمه گوگل]برخی از ویژگی ها مانند اعتبار، اجبار و تسلیم بودن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برخی از ویژگی هایی چون اعتبار، اجباری و مطیع بودن وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Church is not the only place of the teaching of submissiveness.
[ترجمه گوگل]کلیسا تنها مکان آموزش تسلیم نیست
[ترجمه ترگمان]کلیسا تنها محل تدریس مطیع و مطیع نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She did for a long while see Confucianism in terms of submissiveness, obedience, and conventionality.
[ترجمه گوگل]او برای مدت طولانی آیین کنفوسیوس را از نظر تسلیم بودن، اطاعت و قراردادی بودن می دید
[ترجمه ترگمان]او مدت زیادی بود که Confucianism را از لحاظ مطیع بودن، اطاعت، و رعایت رسوم گرایی می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Part Three is concerned with Jane Eyre's conservative personalities, manifestations of which are Jane Eyre's self-contempt, worship of traditional marriage and submissiveness to man.
[ترجمه گوگل]بخش سوم به شخصیت های محافظه کار جین ایر می پردازد که جلوه های آن تحقیر نفس جین ایر، پرستش ازدواج سنتی و تسلیم بودن در برابر انسان است
[ترجمه ترگمان]قسمت سوم مربوط به شخصیت محافظه کارانه جین ایر است، که ظهور آن ها جین ایر، پرستش ازدواج سنتی و مطیع بودن به انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• meekness, compliance, humility, obedience

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : submit
اسم ( noun ) : submission / submissiveness
صفت ( adjective ) : submissive
قید ( adverb ) : submissively
سلطه پذیری

بپرس