submissively


از روی فرمانبرداری، از روی فروتنی

جمله های نمونه

1. The troops submissively laid down their weapons.
[ترجمه گوگل]نیروها تسلیمانه سلاح های خود را زمین گذاشتند
[ترجمه ترگمان]سربازان submissively اسلحه خود را بر زمین نهادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. 'You're right and I was wrong,' he said submissively.
[ترجمه گوگل]او با تسلیم گفت: شما درست می گویید و من اشتباه می کردم
[ترجمه ترگمان]با لحنی submissively گفت: حق با توئه و من اشتباه می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She stood there submissively, the image, in advance, of a dutiful and responsible wife.
[ترجمه گوگل]او با تسلیم در آنجا ایستاده بود، تصویر همسری وظیفه شناس و مسئولیت پذیر
[ترجمه ترگمان]در آنجا، در مقابل همسر وظیفه شناس و وظیفه شناس، همان جا ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Defiantly they have spoken, but submissively they will accept the terms.
[ترجمه گوگل]آنها متکبرانه صحبت کرده اند، اما با تسلیم شرایط را می پذیرند
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها حرف بزنند، اما به میل خود این عبارات را می پذیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Corleone gestured expressively, submissively, with his hands. " That is all I want. "
[ترجمه گوگل]کورلئونه با دستانش به شکلی رسا و مطیع اشاره کرد "این تمام چیزی است که می خواهم "
[ترجمه ترگمان]Corleone با حالتی پرمعنی، مطیعانه با دست اشاره کرد و گفت: \" این تنها چیزی است که من می خواهم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Although he is not promising, he is unwilling to shrink back submissively.
[ترجمه گوگل]اگرچه او امیدوار نیست، اما حاضر نیست تسلیمانه عقب نشینی کند
[ترجمه ترگمان]اگر چه او قول نداده است، بی میل نیست که با submissively خود را عقب بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. According to this scale, chinese shift equivalent to letting money submissively to Tecent.
[ترجمه گوگل]با توجه به این مقیاس، تغییر چینی معادل اجازه دادن به پول تسلیم به Tecent است
[ترجمه ترگمان]با توجه به این مقیاس، چین معادل با اجازه دادن به money به Tecent است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She is both poised and uptight, both intellectually curious and submissively ladylike.
[ترجمه گوگل]او هم متین و متین است، هم از نظر فکری کنجکاو و هم از نظر تسلیم مانند خانم
[ترجمه ترگمان]هر دو حالت ثابتی دارد و هم از نظر عقلی و هم از نظر عقلانی و هم ladylike زنانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. According to at present this scale, chinese shift equivalent to letting money submissively to Tecent.
[ترجمه گوگل]با توجه به این مقیاس در حال حاضر، چینی معادل اجازه دادن به پول تسلیم به Tecent است
[ترجمه ترگمان]با توجه به این مقیاس، تغییر چینی معادل با اجازه دادن به money به Tecent است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• meekly, in a compliant manner, humbly, obediently

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : submit
اسم ( noun ) : submission / submissiveness
صفت ( adjective ) : submissive
قید ( adverb ) : submissively
مطیعانه

بپرس