submersion

/səbˈmɜːrʒən//səbˈmɜːʃn̩/

معنی: فرو رفتگی در زیر اب
معانی دیگر: فرو رفتگی در زیر اب

جمله های نمونه

1. The fruit was preserved by submersion in alcohol.
[ترجمه گوگل]میوه با غوطه ور شدن در الکل حفظ شد
[ترجمه ترگمان]میوه به وسیله غوطه وری در الکل حفظ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. During submersion, the paper fibres become thoroughly saturated with sizing.
[ترجمه گوگل]در طول غوطه ور شدن، الیاف کاغذ کاملاً از اندازه اشباع می شوند
[ترجمه ترگمان]در طی آن، فیبرهای کاغذی به طور کامل از اندازه اندازه گیری اشباع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Background Drowning is defined as death due to submersion in liquid.
[ترجمه گوگل]پس زمینه غرق شدن به عنوان مرگ ناشی از غوطه ور شدن در مایع تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]غرق شدن پس زمینه به دلیل زیر آب رفتن در مایع، به عنوان مرگ تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After establishment of reservoir, some geological hazards as submersion behind dam, secondary salification and dam differential subsidence will happen probably.
[ترجمه گوگل]پس از استقرار مخزن، احتمالاً خطرات زمین شناسی مانند غوطه ور شدن در پشت سد، شوری ثانویه و فرونشست دیفرانسیل سد رخ خواهد داد
[ترجمه ترگمان]پس از استقرار مخزن، برخی از خطرات زمین شناسی به عنوان زیر آب در زیر سد، salification ثانویه و فرونشست تفاضلی به احتمال زیاد رخ خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This study employed moist stratification, submersion, and detached seed endocarp to investigate the degree of seed dormancy and the measures to break dormancy and to facilitate germination.
[ترجمه گوگل]این مطالعه از لایه‌بندی مرطوب، غوطه‌وری و اندوکارپ بذر جدا شده برای بررسی درجه خواب بذر و اقداماتی برای شکستن خواب و تسهیل جوانه‌زنی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه از stratification مرطوب، غوطه خوردن و endocarp دانه مجزا برای بررسی میزان نهفتگی دانه و تدابیر برای شکستن نهفتگی و برای تسهیل رویش استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An unextinguished fire also contributed to the ship's submersion.
[ترجمه گوگل]آتش خاموش نشده نیز به غرق شدن کشتی کمک کرد
[ترجمه ترگمان]آتش unextinguished نیز به زیر آب رفتن کشتی کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In contrast, dolphins dive with only the gas in their system at the time of submersion.
[ترجمه گوگل]در مقابل، دلفین ها تنها با گاز موجود در سیستم خود در زمان غوطه ور شدن غواصی می کنند
[ترجمه ترگمان]در مقابل دلفین ها تنها با گاز در سیستم خود در زمان زیر آب شیرجه می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I had imagined that friendship meant giving up privacy, and closeness meant complete submersion in the other person.
[ترجمه گوگل]تصور می کردم که دوستی به معنای دست کشیدن از حریم خصوصی است و نزدیکی به معنای غوطه ور شدن کامل در شخص مقابل است
[ترجمه ترگمان]تصور کرده بودم که دوستی به معنای ترک کردن حریم خصوصی است و به نظر من زیر آب و زیر آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Vetiveria zizanioides can survive after 5 months of complete submersion.
[ترجمه گوگل]Vetiveria zizanioides می تواند پس از 5 ماه غوطه وری کامل زنده بماند
[ترجمه ترگمان]Vetiveria zizanioides پس از ۵ ماه کامل شدن در زیر آب به حیات خود ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The second variation formula of vertical energy functional for a submersion between Riemannian manifolds is calculated with a simple and direct manner.
[ترجمه گوگل]فرمول تغییر دوم انرژی عمودی تابعی برای غوطه وری بین منیفولدهای ریمانی به روشی ساده و مستقیم محاسبه می شود
[ترجمه ترگمان]فرمول واریانس دوم عملکرد انرژی عمودی برای یک زیر آب بین Riemannian Riemannian با یک روش ساده و مستقیم محاسبه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They also measured pain perception and heart rate immediately following the submersion.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین درک درد و ضربان قلب را بلافاصله پس از غوطه وری اندازه گیری کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین درک درد و ضربان قلب را بلافاصله بعد از زیر آب زیر آب اندازه گیری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Various aspects receive the economical environment under the influence, the handset cannot avoid occurrence submersion tendency.
[ترجمه گوگل]جنبه های مختلف محیط اقتصادی را تحت تأثیر دریافت می کنند، گوشی نمی تواند از وقوع تمایل به غوطه ور شدن جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]جنبه های مختلفی تحت نفوذ، محیط اقتصادی را دریافت می کنند، گوشی نمی تواند از وقوع گرایش به زیر آب اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Type 6 enclosures are intended for use indoors and out - doors where occasional submersion is encountered.
[ترجمه گوگل]محفظه های نوع 6 برای استفاده در داخل و خارج از درها که گاه به گاه با غوطه ور شدن مواجه می شود در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]۶ محوطه محصور برای استفاده در داخل و بیرون در جایی که در آن گاه به گاه به زیر آب می روند، در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرورفتگی در زیر اب (اسم)
submersion

انگلیسی به انگلیسی

• act or process of being submersed, state of being submersed, immersion

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : submerge
✅️ اسم ( noun ) : submersion / submergence / submersible
✅️ صفت ( adjective ) : submersible / submerged
✅️ قید ( adverb ) : _
Submersion program=روش تدریسی که دانش اموز در معرض زبان قرار میگرد و ان را جذب میکند
بمعنای "غوطه ورسازی" یک منطقه ست, در زمانی مثل ساختن یک سد

بپرس