معنی: زیر دریایی، تحت البحری، تحت البحری، زیر دریا حرکت کردن، با زیر دریایی حمله کردنمعانی دیگر: زیر آبزی، زیست کننده در زیر آب یا دریا، برای حمل یا کاربرد در زیر آب یا زیر دریا، زیر آبی، جانور یا گیاه زیر آبزی، ساندویچ دراز (رجوع شود به: hero sandwich)
• (1)تعریف: a seagoing vessel that can operate completely under water.
- The submarine surfaced for a time, then submerged again.
[ترجمه گوگل] این زیردریایی برای مدتی ظاهر شد و سپس دوباره غرق شد [ترجمه ترگمان] زیردریایی برای مدتی ظاهر شد، سپس دوباره زیر آب فرو رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: a submarine sandwich; sub.
صفت ( adjective )
• (1)تعریف: under the surface of the sea; under water.
- submarine temperatures
[ترجمه گوگل] دمای زیردریایی [ترجمه ترگمان] دماهای زیر دریایی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: of, pertaining to, or involving a submarine or submarines.
8. the compartments of this submarine are fully pressurized
فشار اتاقک های این زیردریایی کاملا تنظیم شده است.
9. as the enemy boat approached, the submarine began to dive
با نزدیک شدن کشتی دشمن،زیردریایی شروع به زیر آب رفتن کرد.
10. the susceptibility of this city to submarine attacks
آسیب پذیری این شهر در مقابل حمله ی زیر دریایی ها
11. the center piece of the modern navy is the nuclear submarine
زیردریایی اتمی،هسته ی مرکزی نیروی دریایی نوین است
12. The submarine had strayed into Russian waters.
[ترجمه گوگل]این زیردریایی در آب های روسیه سرگردان شده بود [ترجمه ترگمان]زیردریایی وارد آب های روسیه شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The submarine dove quickly as the destroyer searched for it.
[ترجمه گوگل]کبوتر زیردریایی در حالی که ناوشکن در جستجوی آن بود، به سرعت فرو رفت [ترجمه ترگمان]هنگامی که ناوشکن به دنبال آن گشت، فاخته دریایی به سرعت فرود آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The submarine sailed deep under the ice cap.
[ترجمه mieacolous] زیردریایی در اعماق کلاهک یخی حرکت کرد.
|
[ترجمه گوگل]زیردریایی در اعماق کلاهک یخی حرکت کرد [ترجمه ترگمان]زیردریایی غرق در زیر کلاهک یخی شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In contrast with its surface fleet, Britain's submarine force was relatively small.
[ترجمه گوگل]برخلاف ناوگان سطحی خود، نیروی زیردریایی بریتانیا نسبتاً کم بود [ترجمه ترگمان]در مقابل ناوگان surface، نیروی زیردریایی بریتانیا نسبتا کوچک بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The submarine rose to the surface.
[ترجمه گوگل]زیردریایی به سطح بالا آمد [ترجمه ترگمان]زیردریایی تا سطح آب بالا رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. They saw a German submarine resurfacing near their warship.
[ترجمه گوگل]آنها یک زیردریایی آلمانی را دیدند که دوباره در نزدیکی کشتی جنگی آنها ظاهر شد [ترجمه ترگمان]آن ها دیدند که یک زیردریایی آلمانی در نزدیکی کشتی جنگی آن ها دیده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
زیر دریایی (اسم)
submarine, u-boat
تحت البحری (اسم)
submarine
تحت البحری (صفت)
submarine
زیر دریا حرکت کردن (فعل)
submarine
با زیر دریایی حمله کردن (فعل)
submarine
تخصصی
[عمران و معماری] زیر دریایی
انگلیسی به انگلیسی
• ship that travels under water under water, operating beneath the surface of the water; of or pertaining to submarines a submarine is a naval vessel that can travel below the surface of the sea.
پیشنهاد کاربران
submarine 2 ( n ) ( informal sub ) ( also submarine sandwich, grinder, hero, hoagie, hoagy ) =a long bread roll split open along its length and filled with various types of food
submarine 1 ( n ) ( sʌbməˌrin ) ( informal sub ) =a ship that can travel underwater, e. g. a nuclear submarine.
submarine: زیر دریایی
واقع در قسمت آبی ( دریایی )
معنی فارسی:زیر دریایی معنی انگلیسی: a ship that travels under the ocean or sea این کلمه اسم است یعنی:noun
submarine ( علوم نظامی ) واژه مصوب: زیردریایی تعریف: نوعی کشتی جنگی که برای عملیات زیرسطحی، از قبیل انهدام ناوها و کشتی ها و زیردریایی ها و سایر مأموریت های دریایی به کار می رود