sublimity

/səˈblɪmɪti//səˈblɪmɪti/

معنی: بلندی، تعالی، رفعت، علو مقام، افراشتگی
معانی دیگر: والایی، ارجمندی، فرازندگی، فرازش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the state or quality of being sublime.

جمله های نمونه

1. Different from the sublimity and quietness in the painting The School of Athens, Caravaggio dramatic shading and exaggerative style can also embody this change.
[ترجمه گوگل]متفاوت از تعالی و سکوت در نقاشی مدرسه آتن، سایه دراماتیک کاراواجو و سبک اغراق آمیز نیز می تواند این تغییر را تجسم کند
[ترجمه ترگمان]متفاوت از عظمت و آرامش در نقاشی کردن مکتب آتن، Caravaggio دراماتیک و سبک exaggerative نیز می تواند این تغییر را تجسم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Longinus, a rhetorician of ancient Greece, describes sublimity as a style of writing.
[ترجمه گوگل]لونگینوس، سخندان یونان باستان، تعالی را به عنوان یک سبک نوشتن توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]Longinus، a از یونان باستان، به عظمت به سبک نویسندگی توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is only one step from sublimity to absurd, but no way from absurd to sublimity.
[ترجمه گوگل]از تعالی به پوچی فقط یک قدم وجود دارد، اما از پوچی به والایی هیچ راهی نیست
[ترجمه ترگمان]فقط یک قدم از عظمت به پوچی در می آید، اما هیچ راهی برای بزرگ کردن این کار وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Its true spirit lies in sublimity and divinity.
[ترجمه گوگل]روح واقعی آن در تعالی و الوهیت نهفته است
[ترجمه ترگمان]روح حقیقی آن در عظمت و الوهیت قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Taste is the latent dignity, revealing the distinguished sublimity among the common public.
[ترجمه گوگل]ذوق، وقار نهفته است که عظمت ممتاز را در میان عموم مردم آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]مزه، وقار نهانی است و عظمت برجسته را در میان عامه مردم آشکار می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They take sublimity, greatness, learning, realness and creation as their core connotations.
[ترجمه گوگل]آنها تعالی، عظمت، یادگیری، واقعی بودن و خلقت را به عنوان مفاهیم اصلی خود در نظر می گیرند
[ترجمه ترگمان]آن ها عظمت، بزرگی، یادگیری، realness و آفرینش را به عنوان connotations اصلی خود در نظر می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. White paint doors reflect saintly and noble sublimity, reveal mild, calm and fancy verve.
[ترجمه گوگل]درهای رنگ سفید منعکس کننده تعالی مقدس و نجیب هستند، رنگ ملایم، آرام و فانتزی را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]در رنگ سفید رنگ، عظمت و عظمت عالی را نشان می دهد، ملایم، آرام و مسحور کننده را آشکار می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Since hua jing ( sublimity ) is essentially an interpretative hypothesis, Qian s definition does not exhaust its connotations.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که هوا جینگ (عالی) اساساً یک فرضیه تفسیری است، تعریف کیان مفاهیم آن را تمام نمی کند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که hua jing (عظمت)اساسا یک فرضیه تفسیری است، تعریف کان معنای ضمنی خود را از بین نمی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sometimes, goodliness, sublimity and luck are line of soul, even you own them but you don't polish them you still not deserve them.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، نیکی، تعالی و شانس خط روح هستند، حتی شما هم مالک آنها هستید، اما آنها را جلا نمی دهید، باز هم لیاقتشان را ندارید
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها، sublimity و بخت و اقبال بلند روح هستند، حتی تو آن ها را own، اما آن ها را مجبور نمی کنی که آن ها را مجبور کنی که آن ها را polish
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Huckleberry was filled with admiration of Tom's facility in writing, and the sublimity of his language.
[ترجمه گوگل]هاکلبری از امکانات تام در نوشتن و شکوه زبان او پر بود
[ترجمه ترگمان]هاکلبری با ستایش تام در نویسندگی و عظمت زبانی که داشت پر از تحسین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Comparison of Virile Beauty between " Twenty - four Literal Criticisms " and " On Sublimity "
[ترجمه گوگل]مقايسه زيبايى زشت بين «بيست و چهار نقد تحت اللفظى» و «درباره والايى»
[ترجمه ترگمان]مقایسه زیبایی virile بین \"بیست و چهار Literal\" و \"On sublimity\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It'suggests no crystal waters, no picturesque shores, no sublimity.
[ترجمه گوگل]هیچ آب کریستالی، هیچ سواحل زیبا، هیچ شکوهی را پیشنهاد نمی کند
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که هیچ آب های بلورین وجود ندارد، نه ساحلی زیبا، نه بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Because your palate his not yet been attuned to the sublimity of the substances it flavors.
[ترجمه گوگل]زیرا کام شما هنوز با شکوه و عظمت موادی که طعم می دهد هماهنگ نشده است
[ترجمه ترگمان]چون حس چشایی شما هنوز با عظمت موادی که طعم های نامیده می شوند آشنا نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We deeply cherish the memory of the Han Dynasty but eve more of the well-established spirit and sublimity.
[ترجمه گوگل]ما عمیقاً یاد و خاطره سلسله هان را گرامی می‌داریم، اما بیشتر از روح تثبیت شده و تعالی
[ترجمه ترگمان]ما عمیقا خاطره خاندان هان را گرامی می داریم اما قبل از اینکه روح و عظمت برقرار شده بیشتری داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بلندی (اسم)
elevation, lift, supremacy, height, altitude, looming, eminence, sublimity, exaltation, eminency, toft

تعالی (اسم)
ascendancy, god, holy, eminence, ascendency, sublimation, sublimity, eminency

رفعت (اسم)
superiority, height, sublimity, elation, stature, supereminence

علو مقام (اسم)
excellence, sublimity, supereminence

افراشتگی (اسم)
supremacy, sublimity

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being sublime, grandeur, loftiness

پیشنهاد کاربران

رفعت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : sublime / sublimity
✅️ صفت ( adjective ) : sublime / subliminal
✅️ قید ( adverb ) : sublimely / subliminally

بپرس