subjunction


معنی: الحاق، افزایش در پایان، چیز اضافه شده
معانی دیگر: الحاق، افزایش در پایان، چیز اضافه شده

مترادف ها

الحاق (اسم)
inset, juncture, supplement, addendum, union, interpolation, incorporation, concatenation, insertion, adhesion, adjunction, joinder, subjunction

افزایش در پایان (اسم)
subjunction

چیز اضافه شده (اسم)
subjunction

پیشنهاد کاربران

بپرس