1. There's always an element of subjectivity in decision-making.
[ترجمه گوگل]همیشه عنصری از ذهنیت در تصمیم گیری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همیشه یک عنصر ذهنیت در تصمیم گیری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همیشه یک عنصر ذهنیت در تصمیم گیری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They accused her of flippancy and subjectivity in her reporting of events in their country.
[ترجمه گوگل]آنها او را به بیرویی و ذهنیت در گزارشهایش از رویدادهای کشورشان متهم کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها او را به flippancy و subjectivity در گزارش رویدادها در کشورشان متهم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها او را به flippancy و subjectivity در گزارش رویدادها در کشورشان متهم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There is an element of subjectivity in her criticism.
[ترجمه گوگل]در نقد او عنصری از ذهنیت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در انتقاد او عنصری از ذهنیت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در انتقاد او عنصری از ذهنیت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. How do second-wave western feminists see subjectivity?
[ترجمه گوگل]فمینیست های موج دوم غربی چگونه ذهنیت را می بینند؟
[ترجمه ترگمان]چگونه do غربی طرفدار موج دوم، ذهنیت را می بینند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چگونه do غربی طرفدار موج دوم، ذهنیت را می بینند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There is much subjectivity in systematic palaeontology.
[ترجمه گوگل]در دیرینه شناسی سیستماتیک ذهنیت زیادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ذهنیت much در این زمینه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ذهنیت much در این زمینه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Women's subjectivity has a subordinate role in those accounts.
[ترجمه گوگل]سوبژکتیویته زنان در آن حساب ها نقشی فرعی دارد
[ترجمه ترگمان]ذهنیت زنان نقش فرعی در این حساب ها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ذهنیت زنان نقش فرعی در این حساب ها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Within the sacred whole, change, subjectivity, and diversity are essential characteristics of the natural world.
[ترجمه گوگل]در کلیت مقدس، تغییر، ذهنیت و تنوع از ویژگی های اساسی جهان طبیعی است
[ترجمه ترگمان]در کل، تغییر، ذهنیت، و تنوع ویژگی های اساسی جهان طبیعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در کل، تغییر، ذهنیت، و تنوع ویژگی های اساسی جهان طبیعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The tendency to keep falling into the subjectivity trap usually brings with it a tendency to confuse goals with methods.
[ترجمه گوگل]تمایل به افتادن در دام ذهنیت معمولاً تمایل به اشتباه گرفتن اهداف با روش ها را به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]تمایل به افتادن به دام ذهنیت معمولا با آن تمایل به اشتباه کردن اهداف با روش ها را به همراه می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تمایل به افتادن به دام ذهنیت معمولا با آن تمایل به اشتباه کردن اهداف با روش ها را به همراه می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Subjectivity becomes contained in discourse: a solution which does not deal adequately with its complicated place in psychology and social relations.
[ترجمه گوگل]ذهنیت در گفتمان گنجانده می شود: راه حلی که به اندازه کافی به جایگاه پیچیده آن در روانشناسی و روابط اجتماعی نمی پردازد
[ترجمه ترگمان]Subjectivity در گفتمان گنجانده می شود: راه حلی که به اندازه کافی با محل پیچیده خود در روان شناسی و روابط اجتماعی سروکار نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Subjectivity در گفتمان گنجانده می شود: راه حلی که به اندازه کافی با محل پیچیده خود در روان شناسی و روابط اجتماعی سروکار نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Personality is an area of subjectivity he avoids, despite the proliferation of personality tests.
[ترجمه گوگل]شخصیت حوزه ای از ذهنیت است که او علیرغم افزایش تست های شخصیت از آن اجتناب می کند
[ترجمه ترگمان]شخصیت، حوزه ای از ذهنیت است که او، با وجود تکثیر آزمایش های شخصیت، از آن اجتناب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شخصیت، حوزه ای از ذهنیت است که او، با وجود تکثیر آزمایش های شخصیت، از آن اجتناب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. And in all this the enquirer's subjectivity is an integral element of the enquiry.
[ترجمه گوگل]و در همه اینها ذهنیت پرسشگر عنصر جدایی ناپذیر تحقیق است
[ترجمه ترگمان]و در تمام این موارد، فردیت enquirer عنصر اصلی تحقیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و در تمام این موارد، فردیت enquirer عنصر اصلی تحقیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Since this approach allows subjectivity to be addressed through the unconscious, it is particularly valuable in psychology.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که این رویکرد اجازه می دهد تا ذهنیت از طریق ناخودآگاه مورد توجه قرار گیرد، به ویژه در روانشناسی ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این رویکرد به فردیت اجازه می دهد تا از طریق ضمیر ناخودآگاه مورد بررسی قرار گیرد، به خصوص در روان شناسی ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این رویکرد به فردیت اجازه می دهد تا از طریق ضمیر ناخودآگاه مورد بررسی قرار گیرد، به خصوص در روان شناسی ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Non-scientific discourses, like law and literary studies, address subjectivity by deploying their own concepts of the subject.
[ترجمه گوگل]گفتمانهای غیرعلمی، مانند حقوق و مطالعات ادبی، با بکارگیری مفاهیم خود از موضوع، به ذهنیت میپردازند
[ترجمه ترگمان]گفتمان های Non مانند حقوق و مطالعات ادبی، با به کارگیری مفاهیم خود از موضوع، ذهنیت را مخاطب قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گفتمان های Non مانند حقوق و مطالعات ادبی، با به کارگیری مفاهیم خود از موضوع، ذهنیت را مخاطب قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید