subjected to

پیشنهاد کاربران

منوط به
It's subjected to your judgement not him
این منوط به قضاوت توه نه اون
معادل undergo هست مثلا:
Then the cocoons undergo / are subjected to an unwinding process
در مواجهه با
مواجهه با، در معرض قرار گرفتن
exposed to
هدف چیزی بودن
تحتِ، در معرضِ، دستخوشِ
دستخوش

بپرس