subjacent

/səbˈdʒeɪsənt//sʌbˈdʒeɪsənt/

معنی: مادون، واقع در زیر
معانی دیگر: قرار گرفته در زیر، زیر نهشته، زیر نهشتی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: subjacently (adv.), subjacency (n.)
(1) تعریف: located or occurring below or underneath; underlying.

(2) تعریف: lower than, but not directly underneath.

جمله های نمونه

1. The subjacent and lateral strata previously have been compacted.
[ترجمه گوگل]لایه های زیرین و جانبی قبلا فشرده شده اند
[ترجمه ترگمان]لایه های جانبی و جانبی قبلا به وجود آمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The supervisory computer communicates with the subjacent computerthrough SIEMENS communication card CP56 The supervisory computer can get the data from the production process.
[ترجمه گوگل]رایانه نظارتی از طریق کارت ارتباطی SIEMENS CP56 با رایانه زیرین ارتباط برقرار می کند رایانه نظارتی می تواند داده ها را از فرآیند تولید دریافت کند
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر نظارتی با کارت ارتباطی subjacent computerthrough SIEMENS ارتباط برقرار می کند کامپیوتر ناظر می تواند داده ها را از فرآیند تولید دریافت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For example subjacent device can store the drawer that the thing uses, the woodiness mesa after two-phase superposition also can regard as the table is used.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال دستگاه زیربنایی می تواند کشوی مورد استفاده اشیاء را ذخیره کند، میز چوبی پس از برهم نهی دو فاز نیز می تواند به عنوان جدول مورد استفاده در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]برای مثال، دستگاه subjacent می تواند کشویی را که از آن استفاده می کند را ذخیره کند، تپه woodiness بعد از برهم نهی دو فازی نیز می تواند به عنوان میز مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The invention relates to HF/fluoride-free etching and doping media which are suitable for etching silicon dioxide layers and doping subjacent silicon layers.
[ترجمه گوگل]این اختراع مربوط به محیط های اچینگ و دوپینگ بدون فلوراید/HF است که برای اچ کردن لایه های دی اکسید سیلیکون و دوپینگ لایه های سیلیکون زیر آن مناسب است
[ترجمه ترگمان]این اختراع به زدایش آزاد HF \/ SiO [ ۲ ] مربوط می شود که برای حک لایه های سیلیکون دی اکسید و ناخالصی لایه های سیلیکون مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The accuracy of settlement calculation of composite foundation with mixing piles depends on the additional stress distribution in the foundation, especially in the subjacent bed.
[ترجمه گوگل]دقت محاسبه نشست فونداسیون مرکب با شمع های اختلاط به توزیع تنش اضافی در پی، به ویژه در بستر زیرین بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]دقت محاسبه سازش پایه مرکب با piles مخلوط به توزیع فشار اضافی در اساس، به خصوص در بس تر subjacent بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. TLR4 was also expressed in periodontal connective tissues, and the TLR4-positive cells was overall in connective tissue subjacent to epithelium.
[ترجمه گوگل]TLR4 همچنین در بافت های همبند پریودنتال بیان شد و سلول های TLR4 مثبت به طور کلی در بافت همبند زیر اپیتلیوم قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]TLR۴ همچنین در بافت های ارتباطی periodontal بیان شد و سلول های TLR۴ - مثبت به طور کلی در بافت ارتباطی subjacent تا بافت پوششی وجود داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The karstic collapse column is the old bedrock subside which the stiff non-dissolubility rock caved in subjacent karst cave.
[ترجمه گوگل]ستون فروریختن کارستی، سنگ بستر قدیمی فرونشست است که سنگ سفت غیرقابل انحلال در غار کارستی زیرین فرورفته است
[ترجمه ترگمان]ستون فروپاشی کارستی، سنگ بس تر قدیمی است که سنگ خشک - در غار karst فرو می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Based on experience got from construction practice, the treatments of soft foundation are expounded, and the simplified treatment method for subjacent soft stratum are discussed.
[ترجمه گوگل]بر اساس تجربه به دست آمده از عمل ساخت و ساز، درمان پی نرم توضیح داده شده است، و روش درمان ساده برای لایه نرم زیرین مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]براساس تجربه به دست آمده از عمل ساخت وساز، درمان های پایه نرم، توضیح داده می شوند و روش درمانی ساده برای لایه نرم subjacent مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The electron microscopy observation revealed that lipid deposition in the intima and subjacent media was marked in group B, but simvastatin improved these changes in group C.
[ترجمه گوگل]مشاهدات میکروسکوپ الکترونی نشان داد که رسوب چربی در انتیما و محیط زیر در گروه B مشخص شد، اما سیمواستاتین این تغییرات را در گروه C بهبود بخشید
[ترجمه ترگمان]مشاهده میکروسکوپ الکترونی نشان داد که رسوب چربی در محیط intima و subjacent در گروه B نشان داده شد، اما simvastatin این تغییرات را در گروه سی بهبود بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The LOA sign is possibly related to a tight dural sac, which causes separation between the posterior dural sac and subjacent lamina in the neutral position.
[ترجمه گوگل]علامت LOA احتمالاً مربوط به یک کیسه سخت سخت است که باعث جدا شدن بین کیسه دورال خلفی و لایه زیرین در موقعیت خنثی می شود
[ترجمه ترگمان]نشانه LOA احتمالا مربوط به کیسه تنگ سخت شامه است که باعث جدایی بین کیسه سخت شامه جلویی و subjacent lamina در حالت خنثی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مادون (صفت)
subordinate, subject, subservient, behindhand, subjacent, puisne, subaltern, subordinative

واقع در زیر (صفت)
nether, subjacent

انگلیسی به انگلیسی

• located below, situated beneath; lower than

پیشنهاد کاربران

بپرس