1. The enemy was regarded as subhuman.
[ترجمه گوگل]دشمن را مادون انسان می دانستند
[ترجمه ترگمان]دشمن مانند حیوانی در او لانه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The refugees were living a subhuman existence.
[ترجمه گوگل]پناهندگان در یک موجودیت مادون انسانی زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]پناهندگان در زندگی subhuman زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The Greeks treated women as subhuman.
[ترجمه گوگل]یونانی ها با زنان به عنوان مافوق بشر رفتار می کردند
[ترجمه ترگمان]یونانی ها با زنان به عنوان subhuman رفتار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Their treatment of prisoners is subhuman.
5. They were living in subhuman conditions.
[ترجمه گوگل]آنها در شرایط غیرانسانی زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در شرایط subhuman زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There were unknown sounds of subhuman things proceeding relentlessly forward, stopping, retrenching, to proceed onward again.
[ترجمه گوگل]صداهای ناشناخته ای از چیزهای غیرانسانی شنیده می شد که بی وقفه به جلو پیش می رفتند، متوقف می شدند، عقب می افتند، تا دوباره به پیش بروند
[ترجمه ترگمان]صداهای نامفهومی وجود داشت که با بی وقفه به جلو حرکت می کردند و متوقف می شدند، توقف می کردند، توقف می کردند و دوباره به راه خود ادامه می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The orphaned children were living in subhuman conditions.
[ترجمه گوگل]کودکان یتیم در شرایط غیر انسانی زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]بچه های یتیم در شرایط subhuman زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He treats women as subhuman creatures, as things.
[ترجمه گوگل]او با زنان بهعنوان موجوداتی مادونانسانی، بهعنوان چیزهایی رفتار میکند
[ترجمه ترگمان]او با زنان مانند حیوانی خانگی رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Hornivore ("roaming, sexual, subhuman") might want to consider the female type Genghis Khunt ("master of man, bringer of pain") and avoid the Sonnet ("romantic, hopeful, composed").
[ترجمه گوگل]شاخ خوار ("سرگردان، جنسی، مادون انسان") ممکن است بخواهد نوع زنانه چنگیز خونت ("ارباب مرد، آوردنده درد") را در نظر بگیرد و از غزل ("عاشقانه، امیدوارکننده، ساخته شده") اجتناب کند
[ترجمه ترگمان]The (\"سرگردان، جنسی، subhuman\")ممکن است بخواهد نوع زنانه چنگیز Khunt (\"استاد انسان، آورنده درد\")را در نظر بگیرد و از the اجتناب کند (\"رومانتیک، امیدوار، آرام\")
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The subhuman conditions of work soon caused physical deterioration.
[ترجمه گوگل]شرایط مافوق انسانی کار به زودی باعث وخامت فیزیکی شد
[ترجمه ترگمان]شرایط subhuman کار به زودی موجب تخریب فیزیکی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The concept of Ecological Equality is that human being should live equally with all the subhuman. Instead of leading to antihuman, it is the precondition and foundation for human's self-realization.
[ترجمه گوگل]مفهوم برابری اکولوژیکی این است که انسان باید با همه ماوراء بشر یکسان زندگی کند به جای اینکه به ضد انسانی منجر شود، پیش شرط و زیربنای خودسازی انسان است
[ترجمه ترگمان]مفهوم برابری زیست محیطی این است که انسان باید به طور مساوی با تمام the زندگی کند این پیش شرط به جای هدایت به antihuman، پیش شرط و اساس خود برای تحقق حقوق بشر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In the people's paradise that is North Korea, disabled – even short – people are considered subhuman.
[ترجمه گوگل]در بهشت مردم که کره شمالی است، افراد ناتوان – حتی کوتاه قد – مافوق بشر در نظر گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]در بهشت مردم، کره شمالی، ناتوان - حتی کوتاه - مردم به عنوان subhuman در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It is fantastic because human beings know to apply human psychology to subhuman animals.
[ترجمه گوگل]این فوق العاده است زیرا انسان ها می دانند که روانشناسی انسان را در مورد حیوانات زیر انسان به کار ببرند
[ترجمه ترگمان]فوق العاده است چون انسان ها می دانند که از روان شناسی انسان برای subhuman حیوانات استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. An Indian latrine cleaner may get to vote, she says, but a Chinese as completely subhuman.
[ترجمه گوگل]او میگوید که یک دستشویی هندی ممکن است رای بدهد، اما یک چینی کاملاً غیرانسانی است
[ترجمه ترگمان]او می گوید که یک جارو توالت هندی ممکن است برای رای دادن آماده شود، اما یک چینی کاملا گیج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید