subduct

/səbˈdʌkt//səbˈdʌkt/

معنی: ربودن، کشیدن، بیرون بردن، تفریق کردن، کسر کردن
معانی دیگر: کشیدن، بیرون بردن، ربودن، تفریق کردن، کسر کردن

جمله های نمونه

1. Unless the island arc is subducted it will be accreted to the continental-margin orogen previously formed along the edge of the continent.
[ترجمه گوگل]مگر اینکه قوس جزیره فرورانش کند، به کوه‌زایی حاشیه قاره‌ای که قبلاً در امتداد لبه قاره تشکیل شده بود، جمع می‌شود
[ترجمه ترگمان]در صورتی که کمان جزیره مورد استفاده قرار نگیرد، به حاشیه قاره ای که پیش از این در حاشیه قاره تشکیل داده شده بود، انتقال داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Where oceanic lithosphere is subducted beneath another oceanic part of a plate the associated volcanic activity and produce an intra-oceanic island arc.
[ترجمه گوگل]در جایی که لیتوسفر اقیانوسی در زیر قسمت اقیانوسی دیگری از صفحه فرورانش می کند، فعالیت آتشفشانی مرتبط با آن یک قوس جزیره ای درون اقیانوسی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که lithosphere اقیانوسی در زیر یک بخش اقیانوسی دیگر از یک بشقاب دارای فعالیت آتشفشانی مرتبط قرار می گیرد و یک کمان درون - را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This suggests that the subducted sediment somehow survived as a chemically and physically distinct region large enough to avoid obliteration by diffusion.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که رسوب فرورانش شده به نحوی به عنوان یک منطقه شیمیایی و فیزیکی متمایز به اندازه کافی بزرگ باقی مانده است تا از محو شدن توسط انتشار جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که رسوب subducted به گونه ای از یک منطقه متمایز فیزیکی و فیزیکی به اندازه کافی بزرگ باقی مانده است تا از محو شدن با نفوذ اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Alternatively, subducted oceanic crust may be able to pull adjacent continental crust down into the asthenosphere.
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر، پوسته اقیانوسی فرورانش شده ممکن است بتواند پوسته قاره ای مجاور را به داخل استنوسفر به پایین بکشد
[ترجمه ترگمان]متناوبا، پوسته اقیانوسی subducted ممکن است قادر به کشیدن پوسته قاره مجاور به داخل the باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. From these observations, Hofmann and I proposed that plumes consist in part of deeply subducted oceanic crust and sediment.
[ترجمه گوگل]از این مشاهدات، من و هافمن پیشنهاد کردیم که توده ها شامل بخشی از پوسته و رسوبات عمیق اقیانوسی فرورانش شده هستند
[ترجمه ترگمان]از این مشاهدات، هافمن و من پیشنهاد کردیم که این پره ای به طور بخشی از پوسته و رسوب اقیانوسی عمیق تشکیل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The border between the N American and Eurasian Plates does not subduct.
[ترجمه گوگل]مرز بین صفحات آمریکای شمالی و اوراسیا فرورانش نمی کند
[ترجمه ترگمان]مرز میان صفحات آمریکای شمالی و اورآسیا subduct نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ربودن (فعل)
abduct, hijack, snatch, rob, steal, grab, abstract, get, usurp, bag, ravish, hook, subduct, purloin, reave, shanghai, suck in

کشیدن (فعل)
trace, figure, heave, string, stretch, drag, pluck, draw, haul, weigh, pull, avulse, drain, strap, lave, suffer, subduct, thole, shove, chart, plot, experience, lengthen, hale, drawl, entrain, evulse, snick, magnetize, trawl

بیرون بردن (فعل)
bring off, export, subduct

تفریق کردن (فعل)
subtract, subduct, deduce

کسر کردن (فعل)
derogate, mute, deduct, subduct, detract, write off, defalcate

انگلیسی به انگلیسی

• withdraw, take away

پیشنهاد کاربران

بپرس