1. a subcutaneous membrane
شامه ی زیر پوستی
2. All three patients received prophylaxis with subcutaneous heparin and compression stockings.
[ترجمه گوگل]هر سه بیمار پروفیلاکسی با هپارین زیر جلدی و جوراب های فشاری دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]هر سه بیمار طب پیش گیری را با تزریق زیرجلدی و جوراب های compression دریافت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Aquatic birds and mammals, equipped with subcutaneous blubber, may also have a covering of fur or feathers.
[ترجمه گوگل]پرندگان و پستانداران آبزی، مجهز به غلات زیر جلدی، ممکن است پوششی از خز یا پر داشته باشند
[ترجمه ترگمان]پرندگان و پستانداران آبزی، مجهز به زیر جلدی، ممکن است پوشش خز یا پر را نیز داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. For much of the time there was continuous subcutaneous and repressed friction, broken by occasional and emotionally trying attempts at reconciliation.
[ترجمه گوگل]در بیشتر مواقع، اصطکاک زیرپوستی و سرکوب شده مداوم وجود داشت که توسط تلاشهای گاه و بیگاه و از نظر احساسی برای آشتی شکسته میشد
[ترجمه ترگمان]برای بیشتر اوقات، تزریق زیرجلدی و اصطکاک مهار شده، که گهگاهی و از لحاظ عاطفی سعی در تلاش برای آشتی ایجاد می شد، وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Joseph Harker Women have a layer of subcutaneous fat that provides them with better insulation than men.
[ترجمه گوگل]جوزف هارکر زنان لایه ای از چربی زیر پوستی دارند که عایق بهتری نسبت به مردان برای آنها فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]جوزف Harker نیز یک لایه از چربی زیر جلدی دارند که آن ها را با عایق بیشتری نسبت به انسان ها تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Methods:A study group of 110 testes underwent scrotal subcutaneous orchiopexy through abdominal transverse cleavage line incision with gubernaculum testis reserved, 108 testes were followed up.
[ترجمه گوگل]روش کار: یک گروه مطالعه شامل 110 بیضه تحت اورکیوپکسی زیر جلدی کیسه بیضه از طریق برش خط برش عرضی شکم با بیضه گوبرناکولوم قرار گرفتند، 108 بیضه پیگیری شدند
[ترجمه ترگمان]روش ها: یک گروه مطالعه از ۱۱۰ مگاهرتز با orchiopexy زیر پوستی از طریق برش عرضی برش عرضی شکمی همراه با gubernaculum بیضه reserved، ۱۰۸ تایی از آن ها پی گیری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. No subcutaneous crepitus is appreciated on examination of the skin.
[ترجمه گوگل]هیچ کرپیتوس زیر جلدی در معاینه پوست قدردانی نمی شود
[ترجمه ترگمان]نه crepitus زیر جلدی برای بررسی پوست مورد تقدیر قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Objective To microwave coagulation and subcutaneous pruning plus microwave coagulation treatment of the two methods of clinical analysis of axillary osmidrosis.
[ترجمه گوگل]هدف برای انعقاد مایکروویو و هرس زیر جلدی به همراه درمان انعقاد مایکروویو از دو روش آنالیز بالینی اسمیدروز زیر بغل
[ترجمه ترگمان]هدف از انعقاد microwave microwave و تزریق زیرجلدی به اضافه درمان چسبندگی مایکروویو دو روش آنالیز بالینی axillary osmidrosis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Methods: Using the excision of subcutaneous tissue to treat axillary osmidrosis.
[ترجمه گوگل]روش کار: استفاده از برش بافت زیر جلدی برای درمان اسمیدروز زیر بغل
[ترجمه ترگمان]روش ها: استفاده از برش بافت زیر جلدی برای درمان axillary osmidrosis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Many patients habitually use one or two sites and develop hard subcutaneous plaques or disfiguring insulin hypertrophy.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماران به طور معمول از یک یا دو محل استفاده می کنند و پلاک های سخت زیر جلدی یا هیپرتروفی انسولین بد شکل ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیماران عاد از یک یا دو سایت استفاده می کنند و plaques زیر پوستی سخت و یا hypertrophy انسولین را شکل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The few year-round species of high-arctic birds and mammals make good use of feathers, fur and subcutaneous insulation.
[ترجمه گوگل]تعداد معدودی از گونه های پرندگان و پستانداران قطب شمال که در تمام طول سال زندگی می کنند، به خوبی از پر، خز و عایق زیر پوستی استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از گونه های دور و دور پرندگان و پستانداران دارای استفاده خوب از پر، خز و عایق بندی زیرجلدی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A prickling sensation between my eyes made my nose run and white-hot adrenalin scalded the subcutaneous layer beneath my skin.
[ترجمه گوگل]احساس سوزن سوزن شدن بین چشمانم باعث شد بینی ام ریزش کند و آدرنالین داغ سفید لایه زیر پوست زیر پوستم را داغ کند
[ترجمه ترگمان]احساسی که بین چشمانم ایجاد شده بود، بینی ام را بالا کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Accordingly, we tested the hypothesis that postoperative pain decreases subcutaneous oxygen partial pressure.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، ما این فرضیه را آزمایش کردیم که درد بعد از عمل باعث کاهش فشار جزئی اکسیژن زیر جلدی می شود
[ترجمه ترگمان]بر این اساس ما این فرضیه را مورد آزمایش قرار دادیم که درد postoperative فشار نسبی اکسیژن را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Mortality among streptokinase-treated patients was 3% for those who also received intravenous heparin and 0% for those receiving subcutaneous heparin.
[ترجمه گوگل]مرگ و میر در میان بیماران تحت درمان با استرپتوکیناز برای کسانی که هپارین داخل وریدی نیز دریافت کردند 3 درصد و برای کسانی که هپارین زیر جلدی دریافت کردند 0 درصد بود
[ترجمه ترگمان]میزان مرگ و میر در میان بیماران درمان شده با streptokinase ۳ درصد برای کسانی بود که heparin وریدی و ۰ درصد برای کسانی که زیر جلدی زیر پوستی را دریافت می کردند، دریافت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید