subcontinent

/səbˈkɑːntənənt//ˌsʌbˈkɒntɪnənt/

شبه قاره، زیر اقلیم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: subcontinental (adj.)
• : تعریف: a large, partly separate land mass forming part of a continent.

جمله های نمونه

1. Kenyon cries out from the dark subcontinent of her soul.
[ترجمه گوگل]کنیون از شبه قاره تاریک روحش فریاد می زند
[ترجمه ترگمان]فریادهای تضرع آمیز از شبه قاره تاریک روحش بیرون می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is a subcontinent of many religions, many languages, many ethnic groups, and many skin colors.
[ترجمه گوگل]این کشور شبه قاره ای است با ادیان، زبان های بسیار، گروه های قومی و رنگ پوست
[ترجمه ترگمان]این یک شبه قاره بسیاری از مذاهب، بسیاری از زبان ها، بسیاری از گروه های قومی و بسیاری از رنگ های پوست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Democracy in the subcontinent has always been a perilous business.
[ترجمه گوگل]دموکراسی در شبه قاره همیشه یک تجارت خطرناک بوده است
[ترجمه ترگمان]دموکراسی در شبه قاره همیشه یک تجارت خطرناک بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Beyond this ocean lies the rich subcontinent of India.
[ترجمه گوگل]فراتر از این اقیانوس، شبه قاره غنی هند قرار دارد
[ترجمه ترگمان]فراتر از این اقیانوس، شبه قاره هند قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Eastern Europe ( Former Soviet Union ), Indian subcontinent, Africa, North Korea, and Mongolia.
[ترجمه گوگل]اروپای شرقی (اتحاد جماهیر شوروی سابق)، شبه قاره هند، آفریقا، کره شمالی و مغولستان
[ترجمه ترگمان]اروپای شرقی (اتحاد شوروی سابق)، شبه قاره هند، آفریقا، کره شمالی و مغولستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Current, to far east, southeast Asia and Indian subcontinent complete canalage course already amounted to 2
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، به شرق دور، آسیای جنوب شرقی و شبه قاره هند دوره کامل کانالاژ در حال حاضر بالغ بر 2
[ترجمه ترگمان]جریان جاری در شرق، جنوب شرقی آسیا و شبه قاره هند در حال حاضر بالغ بر ۲ میلیون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Before the time the Muslims invaded the subcontinent, the new forms of South Indian bhakti were spreading beyond the bounds of the Dravidian south.
[ترجمه گوگل]قبل از زمانی که مسلمانان به شبه قاره حمله کردند، اشکال جدید باکتی هند جنوبی فراتر از مرزهای جنوب دراویدی گسترش یافت
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه مسلمانان به شبه قاره حمله کنند، اشکال جدید of هند جنوبی فراتر از مرزه ای جنوب شرقی گسترش یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The violence polarised communities on the subcontinent as never before.
[ترجمه گوگل]خشونت جوامع در شبه قاره را به شکلی که قبلاً هرگز دوقطبی نکرده بود
[ترجمه ترگمان]این خشونت، اجتماعات را در شبه قاره به شکل قبلش قطبی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He has written a book about the history of railways in the subcontinent.
[ترجمه گوگل]او کتابی درباره تاریخچه راه آهن در شبه قاره نوشته است
[ترجمه ترگمان]او کتابی درباره تاریخ راه آهن در شبه قاره نوشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They come from all over the world, though the bulk is from the Indian subcontinent.
[ترجمه گوگل]آنها از سراسر جهان می آیند، اگرچه عمده آن از شبه قاره هند است
[ترجمه ترگمان]آن ها از سراسر جهان می آیند، اگرچه بخش عمده از شبه قاره هند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yet today eunuchs have apparently died out everywhere except in the subcontinent.
[ترجمه گوگل]با این حال، امروزه خواجه ها ظاهراً در همه جا به جز در شبه قاره از بین رفته اند
[ترجمه ترگمان]با این حال امروزه خواجه ها در همه جا به جز در شبه قاره درگذشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is because there is no organised nuclear peace movement in the subcontinent to provide a focus for the disarmament constituency.
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که هیچ جنبش صلح هسته ای سازمان یافته ای در شبه قاره وجود ندارد که تمرکزی را برای حوزه خلع سلاح فراهم کند
[ترجمه ترگمان]دلیل این امر این است که هیچ جنبش سازمان دهی صلح هسته ای در این شبه قاره وجود ندارد تا بر حوزه خلع سلاح تمرکز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Later, it tried in vain to conquer the whole of the subcontinent.
[ترجمه گوگل]بعدها تلاش بیهوده ای برای تسخیر کل شبه قاره کرد
[ترجمه ترگمان]بعدها بی هوده تلاش کرد که تمام شبه قاره را فتح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For those with limited experience of overseas Test matches, especially in the subcontinent, this is the inescapable conclusion.
[ترجمه گوگل]برای کسانی که تجربه محدودی در مسابقات تست خارج از کشور دارند، به ویژه در شبه قاره، این نتیجه اجتناب ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]برای آن هایی که تجربه محدودی از مسابقات تست خارجی دارند، به خصوص در شبه قاره، این یک نتیجه غیرقابل اجتناب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. During the days of the Raj, a train journey across the subcontinent could take a week.
[ترجمه گوگل]در طول روزهای راج، سفر با قطار در سراسر شبه قاره ممکن است یک هفته طول بکشد
[ترجمه ترگمان]در طی روزه ای راج، یک سفر قطار در سراسر شبه قاره می تواند یک هفته طول بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• large land mass that is part of a continent but has a certain amount of geographical or political independence; large land mass that is smaller than a continent
a subcontinent is part of a larger continent, made up of a number of countries that form one large mass of land. `the subcontinent' is often used to refer to the area that contains india, pakistan, and bangladesh.

پیشنهاد کاربران

شبه قاره
مثال: Indian sub - continent
اقلیم
زیر اقلیم
شبه قاره
شبه قاره

بپرس