subconscious

/səbˈkɑːnʃəs//ˌsʌbˈkɒnʃəs/

معنی: ناخود اگاه، نیمه اگاه، نیمه هشیار، در حالت ناخوداگاهی
معانی دیگر: (روان شناسی)، نیمه خود آگاه، فروآگاه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: designating those mental activities that are beyond one's awareness.

- She was driven by subconscious motives.
[ترجمه گوگل] او با انگیزه های ناخودآگاه هدایت می شد
[ترجمه ترگمان] اون به وسیله ناخودآگاه motives رانندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some of my fears are subconscious.
[ترجمه 🌠MM93🌠] برخی از ترس های من ناخودآگاه هستند.
|
[ترجمه گوگل] برخی از ترس های من ناخودآگاه هستند
[ترجمه ترگمان] بعضی از هراس ها ناخودآگاه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: subconsciously (adv.), subconsciousness (n.)
• : تعریف: in a single individual or in humans generally, all mental and emotional activities and processes occurring beyond awareness (prec. by the).

جمله های نمونه

1. the subconscious
ضمیر نیمه خود آگاه

2. a thought that is still lurking in the recesses of his subconscious
اندیشه ای که هنوز در اعماق ضمیر ناخودآگاه او کمین کرده است

3. The memory was buried deep within my subconscious.
[ترجمه گوگل]خاطره در اعماق ناخودآگاهم دفن شده بود
[ترجمه ترگمان]حافظه اش در اعماق ضمیر ناخودآگاه من مدفون شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our subconscious mind tries to protect us.
[ترجمه پارس زاده] ضمیر ناخودآگاه ما سعی در محافظت از ما دارد.
|
[ترجمه گوگل]ضمیر ناخودآگاه ما سعی می کند از ما محافظت کند
[ترجمه ترگمان]ذهن نیمه هشیار ما سعی می کند از ما محافظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Such memories exist only on/at the subconscious level.
[ترجمه گوگل]چنین خاطراتی فقط در/در سطح ناخودآگاه وجود دارند
[ترجمه ترگمان]چنین خاطراتی تنها در سطح ضمیر ناخودآگاه وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Early experiences can implant fears in the subconscious.
[ترجمه گوگل]تجربیات اولیه می تواند ترس را در ناخودآگاه کاشته کند
[ترجمه ترگمان]تجربیات اولیه می توانند ترس را در ناخودآگاه ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nail biting is often a subconscious reaction to tension.
[ترجمه گوگل]جویدن ناخن اغلب یک واکنش ناخودآگاه به تنش است
[ترجمه ترگمان]گاز گرفتن ناخن اغلب یک واکنش ناخودآگاه نسبت به تنش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many advertisements work at a subconscious level.
[ترجمه گوگل]بسیاری از تبلیغات در سطح ناخودآگاه کار می کنند
[ترجمه ترگمان]تبلیغات بسیاری در یک سطح ناخودآگاه کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our subconscious mind registers things which our conscious mind is not aware of.
[ترجمه گوگل]ضمیر ناخودآگاه ما چیزهایی را ثبت می کند که ضمیر خودآگاه ما از آنها آگاه نیست
[ترجمه ترگمان]ذهن نیمه هشیار ما چیزهایی را ثبت می کند که ذهن هشیار ما از آن آگاه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her subconscious had registered and clung on to those unfortunate comments made during the course of the operation.
[ترجمه گوگل]ناخودآگاه او ثبت نام کرده بود و به آن اظهار نظرهای ناگوار در طول عملیات چسبیده بود
[ترجمه ترگمان]ضمیر ناخود آگاه او ثبت نام کرده و به آن نظرات تاسف بار که در طی این عملیات گفته بودند، چسبیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These conflicting values waged war in my subconscious.
[ترجمه گوگل]این ارزش های متضاد در ناخودآگاه من جنگ ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]این ارزش های متناقض جنگ را در ضمیر ناخودآگاه من به راه انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I think it is going into your subconscious and picking up a whole series of signals.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که به ناخودآگاه شما وارد می شود و یک سری سیگنال را دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که این به ذهن نیمه هشیار شما وارد می شود و یک سری علایم را انتخاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our subconscious plays tricks with us sometimes and we may imagine that we are seeing things such as ghosts.
[ترجمه گوگل]ناخودآگاه ما گاهی اوقات با ما کلاهبرداری می کند و ممکن است تصور کنیم که چیزهایی مانند ارواح را می بینیم
[ترجمه ترگمان]ضمیر ناخودآگاه ما گاهی با ما حقه می زند و ما می توانیم تصور کنیم که چیزهایی مثل اشباح را می بینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The subconscious having become a central concern of the age, a host of artists took the elemental self as their subject.
[ترجمه گوگل]ضمیر ناخودآگاه با تبدیل شدن به دغدغه اصلی عصر، انبوهی از هنرمندان خود عنصری را موضوع خود قرار دادند
[ترجمه ترگمان]ناخود آگاه که به یک نگرانی اصلی در این عصر تبدیل شده بود، گروهی از هنرمندان خود را به عنوان موضوع خود انتخاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناخود اگاه (صفت)
unaware, unconscious, inconscient, subconscious

نیمه اگاه (صفت)
subconscious, semiconscious

نیمه هشیار (صفت)
subconscious

در حالت ناخوداگاهی (صفت)
subconscious

انگلیسی به انگلیسی

• part of the mind which operates below the level of consciousness, mental processes occurring outside of an individual's awareness
operating below the level of consciousness, occurring outside of an individual's awareness (of mental processes)
your subconscious is the part of your mind that can influence you even though you are not aware of it.
something that is subconscious happens or exists in your subconscious.

پیشنهاد کاربران

۱. ( روانشناسی ) ناخود اگاه، ۲. نیمه اگاه، ۳. ضمیر ناخودآگاه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : subconscious
✅️ صفت ( adjective ) : subconscious
✅️ قید ( adverb ) : subconsciously
اشتباه نکنید دوستان
Unconscious = ناخودآگاه
Subconscious = نیمه خودآگاه
این دو اصطلاح در علم روانشناسی کاملا با هم فرق دارن
ناخودآگاه
# the subconscious mind
# Some of my fears are subconscious
# The memory was buried deep within my subconscious
غیر ارادی
ناخودآگاه
conscience = وجدان باطن شعور
conscious = هشیار یا آگاه
self conscious = کمرو یا خجالتی یا نگران وضع ظاهری
the conscious = خودآگاه، ضمیر خودآگاه
the conscious self = ضمیر آگاه
subconscious = ضمیر ناخودآگاه
...
[مشاهده متن کامل]

consciousness = آگاهی یا خودآگاهی
consciousness mind = ضمیر خودآگاه
self consciousness = خودآگاهی

غریزی
به طور غریزی

بپرس