subclinical


(پزشکی - بدون نشانه های بیماری مثلا به خاطر اینکه بیماری مراحل اولیه ی خود را طی می کند) زیر بالینی، بی نشانه، بی هم افت، تحت بالینی، درمورد بیماری غیر قابل تشخیص در معاینات بالینی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: subclinically (adv.)
• : تعریف: of a disease or deficiency, having symptoms too mild to be detected by physical examination or clinical tests.

جمله های نمونه

1. Detailed pathological studies to detect subclinical renal disease have not been undertaken.
[ترجمه گوگل]مطالعات پاتولوژیک دقیق برای تشخیص بیماری کلیوی تحت بالینی انجام نشده است
[ترجمه ترگمان]مطالعات pathological تفصیلی برای تشخیص بیماری کلیوی مصنوعی انجام نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conclusion: Hepatitis E has clinical and subclinical types of infection.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: هپاتیت E دارای انواع بالینی و تحت بالینی عفونت است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: هپاتیت E دارای انواع عفونت بالینی و subclinical است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The relationship between subclinical hypothyroidism and cardiovascular mortality was assessed by logistic regression.
[ترجمه گوگل]ارتباط بین کم کاری تیروئید تحت بالینی و مرگ و میر قلبی عروقی با رگرسیون لجستیک ارزیابی شد
[ترجمه ترگمان]رابطه بین مرگ و میر subclinical و بیماری های قلبی و عروقی با رگرسیون منطقی مورد ارزیابی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Progression of Subclinical Coronary Atherosclerosis: Does Obesity Make a Difference?
[ترجمه گوگل]پیشرفت آترواسکلروز کرونر تحت بالینی: آیا چاقی تفاوتی ایجاد می کند؟
[ترجمه ترگمان]Progression of Coronary: آیا چاقی یک تفاوت را ایجاد می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These EEG changes in endemic subclinical cretinism also provide a objective evidences for the clinical diagnosis of this disease.
[ترجمه گوگل]این تغییرات EEG در کرتینیسم تحت بالینی بومی نیز شواهد عینی برای تشخیص بالینی این بیماری ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این تغییرات EEG در subclinical endemic نیز یک مدرک عینی برای تشخیص بالینی این بیماری ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To study the natural course of subclinical Cushing's syndrome in patients with adrenal incidentalomas.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه سیر طبیعی سندرم کوشینگ تحت بالینی در بیماران مبتلا به ایندینتالومای آدرنال
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه روند طبیعی سندرم subclinical در بیماران مبتلا به incidentalomas آدرنالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To investigate the effect of community interventions subclinical vitamin D - deficient rickets in infants.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تأثیر مداخلات اجتماعی تحت بالینی ویتامین D - راشیتیسم با کمبود در نوزادان
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تاثیر مداخلات اجتماعی subclinical rickets ویتامین D در کودکان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To study the factors related to early subclinical diabetic cardiopathy ( ESDC ).
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه عوامل مرتبط با کاردیوپاتی دیابتی تحت بالینی اولیه (ESDC)
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه عوامل مرتبط با دیابت مبتلا به دیابت اولیه (ESDC)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusions The biochemical finding of subclinical hyperthyroidism is associated with AF on resting electrocardiogram.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری یافته های بیوشیمیایی پرکاری تیروئید تحت بالینی با AF در الکتروکاردیوگرام استراحت همراه است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری کشف بیو شیمیایی of hyperthyroidism با AF در الکتروکاردیوگرام (resting)در ارتباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusion The diagnosis of subclinical HPV infection by cytopathology, colposcopic biopsy and PCR is great importance.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تشخیص عفونت تحت بالینی HPV با سیتوپاتولوژی، بیوپسی کولپوسکوپی و PCR از اهمیت بالایی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری تشخیص عفونت subclinical HPV با cytopathology، نمونه برداری از biopsy و PCR، اهمیت زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The clinical presentation varies from a subclinical form with insignificant symptoms to the most extreme form of myxedema coma with respiratory failure.
[ترجمه گوگل]تظاهرات بالینی از شکل تحت بالینی با علائم ناچیز تا شدیدترین شکل کما میکسدم همراه با نارسایی تنفسی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]ارائه بالینی از یک شکل subclinical با علایم غیر مهم به the حالت اغما همراه با نارسایی تنفسی تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So it is important to detect subclinical mastitis milk for dairy processing, storing, and selling.
[ترجمه گوگل]بنابراین تشخیص شیر ماستیت تحت بالینی برای فرآوری، نگهداری و فروش لبنیات مهم است
[ترجمه ترگمان]بنابراین تشخیص شیر ورم پستان subclinical برای پردازش لبنی، ذخیره سازی و فروش مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Although most chronically infected patients appear to have clinically apparent hepatitis, a subclinical chronic carrier state also exists.
[ترجمه گوگل]اگرچه اغلب بیماران مبتلا به عفونت مزمن به نظر می رسد هپاتیت آشکار بالینی داشته باشند، یک حالت ناقل مزمن تحت بالینی نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اگرچه اغلب بیماران مبتلا به بیماری مزمن هپاتیت را تشخیص می دهند، یک وضعیت حامل مزمن subclinical نیز وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A prerequisite for linkage studies would thus be a thorough search for subclinical manifestations of inherited liability.
[ترجمه گوگل]بنابراین یک پیش نیاز برای مطالعات پیوند، جستجوی کامل برای تظاهرات تحت بالینی مسئولیت ارثی است
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک پیش نیاز برای مطالعات پیوند می تواند یک جستجوی جامع برای ظهور subclinical مسیولیت موروثی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] زیر کلینیکی

انگلیسی به انگلیسی

• not evidencing any observable symptoms (medicine)

پیشنهاد کاربران

تحت بالینی هست که وقتی فرد به طور خفیف دچار هایپوتیروئیدیسم هست ونیاز به درمان نیست ولی برای اینکه از وجود بیماری مطلع شویم ، از آزمایش TSH، T4، FreeT4 استفاده میکنیم هر سه ماه یکبار
تحت بالینی/ بی نشانه ( صفت ) : مربوط به بیماری ای که در بدن وجود دارد، اما هنوز هیچ نشانه ای ایجاد نکرده است.
مربوط به ( یا نشان دهنده ) بیماری است که به اندازه کافی شدید نیست تا علائم قطعی یا قابل مشاهده را نشان دهد. ( پزشکی ) : اثرات غیرقابل تشخیص یا ایجاد کننده اثراتی که با آزمایش های بالینی معمول قابل تشخیص نیستند
بدون نشانه ، نا مشخص
بدون علامت
نا واضح
نامشخص
نامرئی

بپرس