subatomic

/ˌsəbəˈtɑːmɪk//ˌsʌbəˈtɒmɪk/

معنی: وابسته به پدیده های درون اتمی
معانی دیگر: وابسته به ذرات بنیادی اتم، فرواتمی، دون اتمی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to particles contained within or processes occurring within an atom.

جمله های نمونه

1. subatomic particles
ذرات بنیادی اتم

2. subatomic particles
ذرات بنیادی اتم (فرو اتمی)

3. Unexpected things can happen in the world of subatomic particles.
[ترجمه گوگل]در دنیای ذرات زیراتمی ممکن است اتفاقات غیرمنتظره ای رخ دهد
[ترجمه ترگمان]چیزهای غیر منتظره می تواند در دنیای ذرات زیر اتمی رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The residue will consist of cold, invisible, subatomic ashes.
[ترجمه گوگل]باقیمانده از خاکستر سرد، نامرئی و زیر اتمی تشکیل خواهد شد
[ترجمه ترگمان]The از سرماخوردگی، نامرئی و subatomic تشکیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To take a simple example, the important subatomic particle called the electron has a negative electrical charge.
[ترجمه گوگل]برای مثال ساده، ذره مهم زیر اتمی به نام الکترون دارای بار الکتریکی منفی است
[ترجمه ترگمان]برای مثال ساده، ذره اتمی مهم که الکترون نامیده می شود بار الکتریکی منفی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It investigates phenomena which range in size from subatomic particles to the universe itself.
[ترجمه گوگل]پدیده‌هایی را بررسی می‌کند که از ذرات زیر اتمی تا خود کیهان متغیر هستند
[ترجمه ترگمان]آن، پدیده هایی را مورد بررسی قرار می دهد که در اندازه ذرات زیر اتمی تا خود جهان قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The important papers concerning the structure of subatomic papers are reprinted in this volume.
[ترجمه گوگل]مقالات مهم مربوط به ساختار مقالات زیر اتمی در این مجلد تجدید چاپ شده است
[ترجمه ترگمان]مقالات مهم مربوط به ساختار درون اتمی در این جلد به چاپ رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Subatomic physics bears on many aspects of life.
[ترجمه گوگل]فیزیک زیر اتمی بر بسیاری از جنبه های زندگی تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]فیزیک subatomic در بسیاری از جنبه های زندگی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Any of a family of subatomic particles that participate in strong interactions, are composed of a quark and an antiquark, and have masses generally intermediate between leptons and baryons.
[ترجمه گوگل]هر یک از خانواده ذرات زیر اتمی که در فعل و انفعالات قوی شرکت می کنند، از یک کوارک و یک آنتی کوارک تشکیل شده اند و معمولاً دارای جرم های حدواسط بین لپتون ها و باریون ها هستند
[ترجمه ترگمان]هر یک از اعضای یک خانواده از ذرات زیر اتمی که در تعاملات قوی شرکت می کنند، از یک کوارک و antiquark تشکیل شده اند و به طور کلی بین leptons و baryons masses
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A subatomic particle with the same mass as the electron but positive charge (it is the antiparticle of the electron).
[ترجمه گوگل]یک ذره زیر اتمی با جرمی مشابه الکترون اما بار مثبت (ضد ذره الکترون است)
[ترجمه ترگمان]یک ذره زیر اتمی با همان جرم الکترون بلکه بار مثبت (آن the الکترون است)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Subatomic particles have a property called spin around any axis.
[ترجمه گوگل]ذرات زیراتمی دارای خاصیتی به نام اسپین حول هر محوری هستند
[ترجمه ترگمان]ذرات subatomic دارای ویژگی چرخش حول هر محور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Subatomic physics involves the creation and destruction of particles.
[ترجمه گوگل]فیزیک زیراتمی شامل ایجاد و نابودی ذرات است
[ترجمه ترگمان]فیزیک subatomic شامل خلق و تخریب ذرات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They said they measured a subatomic particle, called a neutrino, traveling faster than the speed of light.
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که یک ذره زیر اتمی به نام نوترینو را اندازه گیری کردند که سریعتر از سرعت نور حرکت می کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که یک ذره زیر اتمی را اندازه می گیرند که نوترینو نامیده می شوند و سریع تر از سرعت نور حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ideas and facts emerging from studies of the subatomic world change our picture of the macrocosms.
[ترجمه گوگل]ایده‌ها و حقایقی که از مطالعات جهان زیراتمی به دست می‌آیند، تصویر ما را از کیهان‌های کلان تغییر می‌دهند
[ترجمه ترگمان]ایده ها و واقعیت هایی که از مطالعات دنیای درون اتمی ظهور می کنند، تصویر our را تغییر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When physicists discover a new subatomic particle, they claim the right to name it. Same with astronomers.
[ترجمه گوگل]وقتی فیزیکدانان یک ذره زیراتمی جدید را کشف می کنند، حق نام گذاری آن را دارند منجمان هم همینطور
[ترجمه ترگمان]وقتی فیزیکدانان ذرات زیر اتمی جدیدی را کشف می کنند، ادعا می کنند که نام آن را دارند در مورد ستاره شناسان هم همین طور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به پدیده های درون اتمی (صفت)
subatomic

تخصصی

[برق و الکترونیک] زیراتم واژه ای برای اشاره به ذرات کوچکتر از اتم، مانند الکترونها، پرتونهاو نوترونها

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to particles within an atom; of or pertaining to processes occurring within an atom

پیشنهاد کاربران

کوچکتر از اتم یا موجود در یک اتم
smaller than an atom or existing within an atom
زیر اتمی

بپرس