subassembly

/ˌsəbəˈsembli//ˌsəbəˈsembli/

(مکانیک - الکترونیک: دستگاه سوار شده ای که در دستگاه دیگر جای می گیرد) هم گذاشت فرعی، زیر دستگاه، بخش فرعی، دستگاه فرعی، زیرمجمع

جمله های نمونه

1. Evolution proceeds by the accidental combination of already existing stable sub-assemblies, thereby producing new stable assemblies of higher complexity.
[ترجمه گوگل]تکامل با ترکیب تصادفی زیر مجموعه‌های پایدار موجود پیش می‌رود و در نتیجه مجموعه‌های پایدار جدیدی با پیچیدگی بالاتر تولید می‌کند
[ترجمه ترگمان]تحول ناشی از ترکیب تصادفی of های پایدار فعلی، و در نتیجه تولید ترکیب های پایدار جدید از پیچیدگی بیشتر را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Users also seem to play an important role in silicon based semi-conductors and electronic sub-assemblies on printed circuits.
[ترجمه گوگل]همچنین به نظر می رسد که کاربران نقش مهمی در نیمه هادی های مبتنی بر سیلیکون و مجموعه های فرعی الکترونیکی در مدارهای چاپی دارند
[ترجمه ترگمان]همچنین به نظر می رسد که کاربران نقش مهمی در conductors semi و sub الکترونیک بر روی مدارهای چاپی ایفا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Scores of meticulously labelled tins containing sub-assembly fixings were stacked at the rear of the workshop.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی قلع با برچسب دقیق حاوی یراق آلات زیر مجموعه در پشت کارگاه چیده شد
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از قوطی های با دقت برچسب خورده حاوی fixings مونتاژ در پشت کارگاه روی هم انباشته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Central electrode subassembly and its production method, nonreciprocal circuit device, communication device.
[ترجمه گوگل]زیر مجموعه الکترود مرکزی و روش تولید آن، دستگاه مدار غیر متقابل، دستگاه ارتباطی
[ترجمه ترگمان]مونتاژ فرعی الکترود مرکزی و روش تولید آن، دستگاه مدار nonreciprocal، دستگاه ارتباطی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Special deign is the maze - design subassembly to prevent leakage of circumfluence.
[ترجمه گوگل]طراحی خاص برای جلوگیری از نشت محیط اطراف، پیچ و خم است
[ترجمه ترگمان]deign خاص، مونتاژ فرعی طرح maze برای جلوگیری از نشت of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The paper also gives the rules of subassembly detection, employing connection graph and local blocking graph, based on the definition of subassembly.
[ترجمه گوگل]این مقاله همچنین قوانین تشخیص زیرمجموعه، استفاده از نمودار اتصال و نمودار مسدودکننده محلی را بر اساس تعریف زیرمجموعه ارائه می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله همچنین به قواعد تشخیص فرعی، به کارگیری نمودار اتصال و گراف مسدود کننده محلی، براساس تعریف مونتاژ فرعی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The automatic chain shell magazine is primary subassembly of an automatic ammunition loading system of a certain big-caliber self-propelled howitzer.
[ترجمه گوگل]خشاب زنجیر خودکار، زیرمجموعه اولیه یک سیستم بارگیری خودکار مهمات یک هویتزر خودکششی خاص با کالیبر بزرگ است
[ترجمه ترگمان]مجله اتوماتیک chain اتوماتیک، مونتاژ فرعی اولیه سیستم بارگیری مهمات اتوماتیک یک خمپاره انداز (خمپاره انداز)با کالیبر بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fuel subassembly total instantaneous blockage accident can cause core structure and fuel melt, even lead to a core disrupt accident(CDA) in fast reactor.
[ترجمه گوگل]حادثه انسداد آنی کامل زیرمجموعه سوخت می تواند باعث ساختار هسته و ذوب سوخت شود، حتی منجر به یک حادثه اختلال هسته (CDA) در راکتور سریع شود
[ترجمه ترگمان]مونتاژ فرعی سوخت در کل حادثه انسداد آنی می تواند باعث ایجاد ساختار مرکزی و ذوب سوخت شود و حتی منجر به اختلال در یک رآکتور سریع در رآکتور سریع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Special deign is the maze - design subassembly to prevent leakage.
[ترجمه گوگل]طراحی ویژه برای جلوگیری از نشت، پیچ و خم است
[ترجمه ترگمان]طراحی خاص، مونتاژ فرعی طراحی maze برای جلوگیری از نشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Through annalistic GIS technique of subassembly and comparison to MO and VB, we decide to adopt VB and MO based on geographical information system of the school that was projected for second times.
[ترجمه گوگل]با استفاده از تکنیک تحلیلی GIS زیرمجموعه و مقایسه با MO و VB، تصمیم می گیریم VB و MO را بر اساس سیستم اطلاعات جغرافیایی مدرسه که برای بار دوم پیش بینی شده است، اتخاذ کنیم
[ترجمه ترگمان]با استفاده از تکنیک GIS مونتاژ فرعی و مقایسه آن با MO و VB، ما تصمیم می گیریم که VB و MO براساس سیستم اطلاعات جغرافیایی مدرسه ای که برای بار دوم پیش بینی شده بود را اتخاذ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This paper gives the definition of subassembly, and presents a space partition technique using octree to get connection graph and local blocking graph.
[ترجمه گوگل]این مقاله تعریف زیرمجموعه را ارائه می‌کند و یک تکنیک پارتیشن فضا را با استفاده از octree برای دریافت نمودار اتصال و گراف مسدودکننده محلی ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به تعریف مونتاژ فرعی می پردازد و یک تکنیک پارتیشن بندی فضایی با استفاده از octree برای رسیدن به گراف اتصال و گراف مسدود کننده محلی ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The subassembly GIS technology divided GIS function module into function control components.
[ترجمه گوگل]فناوری GIS زیرمجموعه ماژول تابع GIS را به اجزای کنترل عملکرد تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]مونتاژ فرعی فن آوری GIS مدول عملکرد GIS را به اجزای کنترل تابع تقسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is a special subassembly of high bright aero display tube and used in aero display to face up to other high brightness display.
[ترجمه گوگل]این یک مجموعه فرعی ویژه از لوله نمایشگر هوای با روشنایی بالا است و در صفحه نمایش هوا برای رویارویی با سایر صفحه نمایش های روشنایی بالا استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این یک مونتاژ فرعی ویژه از لامپ نمایش aero عالی است و برای نمایش در معرض نمایش برای دیگر نمایش روشنایی بالا به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Each subassembly needs to be united and basify, which is easily assemble, operate and maintain; it all could save much time.
[ترجمه گوگل]هر زیرمجموعه باید یکپارچه و اساسی شود که به راحتی مونتاژ، اجرا و نگهداری می شود این همه می تواند زمان زیادی را ذخیره کند
[ترجمه ترگمان]هر مونتاژ فرعی باید متحد و basify باشد، که به راحتی مونتاژ، اجرا و نگهداری می شود؛ همه آن ها می توانند زمان زیادی صرفه جویی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Low temperature environment a cascade refrigeration system in the thermal vacuum test facility of spacecraft subassembly.
[ترجمه گوگل]محیط دمای پایین یک سیستم تبرید آبشاری در مرکز آزمایش خلاء حرارتی زیر مجموعه فضاپیما
[ترجمه ترگمان]محیط دمای پایین یک سیستم خنک کننده آبشاری در ساختمان تست خلا گرمایی of subassembly است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] زیر مونتاژ دو یا چند قطعه که برای ساختن قطعه ای معین به یکدیگحر متصل می شود ولی قطعات آن قابل عوض کردن است . و در مونتاژ محصول یا سیستم سطح بالاتری به کار برده می شود . مانند بردهای مداری کامل شده، هدهای چاپگحر . جعبه های بلندگو و دکهای ضبط صوت .
[ریاضیات] قسمت فرعی، گروه فرعی، زیرمجموعه

انگلیسی به انگلیسی

• assembled unit designed to be combined with other units to form a finished product

پیشنهاد کاربران

بپرس