subalternate


متوالی، پشت هم، پشتا، (طرز قرار گیری برگ های گیاه) متوالی و متضاد، پاد پشتا، شخص پایین رتبه، افسر جزء، متواتر

پیشنهاد کاربران

در منطق :
"متداخل"
اگر کتاب خاصتاً منطقی رو ترجمه میکنیم، باید مراقب باشیم کلماتی مثل متضاد و متناقض و. . . به کار نبریم، چون ما تو منطق، چهار نوع تقابل داریم:
تناقض، تضاد، دخول تحت تضاد، و تداخل که subalternate معنای این چهارمی یعنی تداخل رو میده

بپرس