1. 'My pleasure,' he said suavely.
[ترجمه گوگل]با متانت گفت: خوشحالم
[ترجمه ترگمان]مودبانه گفت: خواهش می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مودبانه گفت: خواهش می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Suavely, I propagate in the tepid pipes and filters of the air-conditioning.
[ترجمه گوگل]در لوله های ولرم و فیلترهای تهویه مطبوع تکثیر می کنم
[ترجمه ترگمان]من در میان لوله ها و فیلترهای هوای تهویه هوا پخش می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من در میان لوله ها و فیلترهای هوای تهویه هوا پخش می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He is suavely charming and all the ladies love him.
[ترجمه گوگل]او بسیار جذاب است و همه خانم ها او را دوست دارند
[ترجمه ترگمان]او بسیار ملیح است و همه خانم ها او را دوست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او بسیار ملیح است و همه خانم ها او را دوست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Jiro : ( Suavely ) What do you think? What do you feel I'm like right now?
[ترجمه گوگل]جیرو: (سوالی) نظرت چیه؟ احساس میکنی من الان چطوری هستم؟
[ترجمه ترگمان]Jiro: (suavely)شما چه فکر می کنید؟ حالا چه احساسی داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Jiro: (suavely)شما چه فکر می کنید؟ حالا چه احساسی داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His two main strengths led him astray: a nimble mind attuned to the variables of sabacc, and a suavely mature way with women that inspired awe and admiration.
[ترجمه گوگل]دو نقطه قوت اصلی او را به بیراهه کشاند: ذهنی زیرک که با متغیرهای ساباک هماهنگ شده بود، و رفتاری کاملاً پخته با زنان که هیبت و تحسین را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]دو نیروی اصلی او او را گمراه کرد: ذهن زیرکی که با متغیرهای sabacc ارتباط داشت، و یک روش مودبانه با زنانی که آمیخته به احترام و تحسین بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو نیروی اصلی او او را گمراه کرد: ذهن زیرکی که با متغیرهای sabacc ارتباط داشت، و یک روش مودبانه با زنانی که آمیخته به احترام و تحسین بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید