suasion

/ˈsweɪʒn̩//ˈsweɪʒn̩/

معنی: تحریک، ترغیب، اغواء
معانی دیگر: برانگیزش، تشویق، بیدار سازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: suasive (adj.), suasively (adv.), suasiveness (n.)
• : تعریف: the act or an instance of persuading or convincing.
مشابه: persuasion

جمله های نمونه

1. moral suasion
برانگیزش وجدان یا حس مسئولیت اخلاقی

2. Writers reached for a means suasion and began to use emotion to confirm beliefs.
[ترجمه گوگل]نویسندگان به ابزاری برای متقاعد کردن دست یافتند و شروع به استفاده از احساسات برای تأیید باورها کردند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان به این ابزار دست یافتند و شروع به استفاده از احساسات برای تایید عقاید خود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The relationship was open, and the suasion was gradual and systemic.
[ترجمه گوگل]رابطه باز بود و متقاعد شدن تدریجی و سیستمی بود
[ترجمه ترگمان]رابطه باز بود و suasion تدریجی و فراگیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nonplan investment was prevented through moral suasion—industry associations in Japan and Korea were highly cohesive and effective—as well as financing constraints for anyone not inside the plan.
[ترجمه گوگل]از سرمایه‌گذاری غیربرنامه‌ای از طریق ترغیب اخلاقی جلوگیری شد - انجمن‌های صنعتی در ژاپن و کره بسیار منسجم و مؤثر بودند - و همچنین محدودیت‌های مالی برای هر کسی که در برنامه نبود
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری Nonplan از طریق انجمن های اخلاقی suasion - صنعتی در ژاپن و کره به شدت یکپارچه و موثر بود - و همچنین محدودیت های مالی برای هر کسی که در این طرح نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Awareness and education, using knowledge and moral suasion to change behaviour, is a third.
[ترجمه گوگل]آگاهی و آموزش، استفاده از دانش و ترغیب اخلاقی برای تغییر رفتار، سومین مورد است
[ترجمه ترگمان]آگاهی و آموزش، با استفاده از دانش و اصول اخلاقی برای تغییر رفتار، یک سوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Confucianism may have restrained some rulers, but the restraint rested purely on the moral suasion of a religious idea, not on independent legal principle.
[ترجمه گوگل]کنفوسیوسیسم ممکن است برخی از حاکمان را محدود کرده باشد، اما محدودیت صرفاً مبتنی بر اقناع اخلاقی یک ایده مذهبی است، نه بر اساس اصول حقوقی مستقل
[ترجمه ترگمان]Confucianism ممکن است برخی از حاکمان را مهار کرده باشند، اما این محدودیت صرفا بر اصول اخلاقی یک ایده مذهبی استوار است، نه اصل قانونی مستقل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Are Chinese bureaucrats some subspecies of human being uniquely susceptible to this sort of suasion?
[ترجمه گوگل]آیا بوروکرات‌های چینی برخی از زیرگونه‌های انسان به طور منحصربه‌فردی در معرض این نوع اقناع هستند؟
[ترجمه ترگمان]آیا چینی ها برخی زیر گونه human انسان هستند که به طور منحصر به فرد در برابر این نوع of آسیب پذیر هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is difficult to believe that recourse to moral suasion by a Fed chairman would be ineffective.
[ترجمه گوگل]سخت است باور کنیم که توسل به ترغیب اخلاقی توسط یک رئیس فدرال رزرو بی اثر باشد
[ترجمه ترگمان]دشوار است که بتوان گفت که توسل به صلاحیت اخلاقی توسط رئیس بانک مرکزی ناکارآمد خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. While the British government has imposed lending targets on the banks that receive its capital, Mr Paulson has settled for moral suasion.
[ترجمه گوگل]در حالی که دولت بریتانیا اهداف وام دهی را به بانک هایی که سرمایه آن را دریافت می کنند تحمیل کرده است، آقای پالسون به اقناع اخلاقی رضایت داده است
[ترجمه ترگمان]در حالی که دولت انگلیس اهداف وام دهی خود را بر بانک هایی که سرمایه خود را دریافت می کنند تحمیل کرده است، آقای Paulson برای اهداف اخلاقی تعیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. American officials point out that the moratorium as it stands now has no teeth and that moral suasion hasn't stopped whaling nations from hunting in greater and greater numbers.
[ترجمه گوگل]مقامات آمریکایی خاطرنشان می کنند که مهلت قانونی که در حال حاضر وجود دارد، دندانی ندارد و اقناع اخلاقی مانع از شکار تعداد بیشتر و بیشتر کشورها از شکار نهنگ ها نشده است
[ترجمه ترگمان]مقامات آمریکایی اشاره می کنند که این مهلت قانونی که اکنون پابرجاست هیچ دندان ندارد و that اخلاقی ملت های وال گیری را از شکار به تعداد بیشتر و بیشتر متوقف نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If the G-20 countries believe more global governance is appropriate, they should be willing to accept the "moral suasion" of public reviews that "name and shame. "
[ترجمه گوگل]اگر کشورهای گروه 20 بر این باورند که حکومت جهانی بیشتر مناسب است، باید مایل به پذیرش "اقدام اخلاقی" بررسی های عمومی که "نام و شرم" است، باشند
[ترجمه ترگمان]اگر کشورهای G - ۲۰ بر این باورند که حاکمیت جهانی بیشتری مناسب است، آن ها باید مایل به پذیرش \"اصول اخلاقی\" بررسی های عمومی باشند که \"نام و شرمساری\" را تایید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To stem the boom, the Fed attempted in vain to use moral suasion on the markets and restrain credit expansion only for "legitimate business.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از رونق، فدرال رزرو تلاش بیهوده ای برای استفاده از ترغیب اخلاقی در بازارها و محدود کردن گسترش اعتبار فقط برای "تجارت مشروع" کرد
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از رشد اقتصادی، بانک فدرال رزرو بی هوده تلاش کرد تا از اصول اخلاقی در بازارها استفاده کند و توسعه اعتبار را فقط برای \"تجارت قانونی\" نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And when countries such as France felt that the soft suasion of idealism was lacking, as has recently been the case, it proved harder to attract them to a cause.
[ترجمه گوگل]و هنگامی که کشورهایی مانند فرانسه احساس کردند که اقناع نرم ایده آلیسم وجود ندارد، همانطور که اخیراً اتفاق افتاده است، جذب آنها به یک هدف دشوارتر شد
[ترجمه ترگمان]و هنگامی که کشورهایی مانند فرانسه احساس کردند که the نرم of کم است، همانطور که اخیرا این مورد بوده است، جذب آن ها به یک علت سخت تر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Szymanski holds out hope that a bit of moral suasion from high places would suffice.
[ترجمه گوگل]شیمانسکی امیدوار است که کمی ترغیب اخلاقی از مکان‌های بالا کافی باشد
[ترجمه ترگمان]Szymanski امیدوار است که کمی of اخلاقی از مکان های بالا کافی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحریک (اسم)
instigation, incitement, persuasion, fret, boil, actuation, stimulation, stimulus, excitation, fomentation, agitation, excitement, animation, inanition, suasion, incitation, snit

ترغیب (اسم)
cheer, prod, encouragement, persuasion, suasion

اغواء (اسم)
subornation, suasion

انگلیسی به انگلیسی

• persuasion, act of convincing

پیشنهاد کاربران

بپرس