styptic

/ˈstɪptɪk//ˈstɪptɪk/

معنی: خون بند، خون بند، داروی بنداور خون، قابض
معانی دیگر: (داروسازی) داروی بندآور خون، قاب­

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: causing contraction of tissues and blood vessels; capable of checking bleeding.
اسم ( noun )
مشتقات: stypticity (n.)
• : تعریف: any styptic substance, such as alum.

جمله های نمونه

1. a styptic pencil
مداد خون بند آور

2. A styptic pencil, IE a stick of this, used eg on a cut made while shaving.
[ترجمه گوگل]یک مداد خطی، یعنی یک چوب از این، به عنوان مثال بر روی برشی که هنگام اصلاح ایجاد شده است استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک مداد styptic، IE یک تکه از این، برای مثال در صورت اصلاح به کار برده شده در هنگام اصلاح صورت گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Methods Quick-acting styptic powder was cast on the bleeding part of human body.
[ترجمه گوگل]مواد و روش ها پودر استیپتیک سریع الاثر روی قسمت خونریزی دهنده بدن انسان ریخته شد
[ترجمه ترگمان]شیوه ها، پودر styptic سریع، روی قسمت خونریزی بدن انسان ریخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Methods Quick-acting styptic powder was cast on the bleeding part of human body. Hemostasis effect, total time and the onset time were observed.
[ترجمه گوگل]مواد و روش ها پودر استیپتیک سریع الاثر روی قسمت خونریزی دهنده بدن انسان ریخته شد اثر هموستاز، زمان کل و زمان شروع مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]شیوه ها، پودر styptic سریع، روی قسمت خونریزی بدن انسان ریخته شد اثر hemostasis، زمان کلی و زمان آغاز مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To study the styptic method of blood vessel press by paper column and perfect it's usage.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه روش چاپی پرس رگ خونی با ستون کاغذی و تکمیل استفاده از آن
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه روش styptic فشار خون از طریق ستون کاغذی و استفاده کامل از آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tending draw together or constrict tissues ; styptic.
[ترجمه گوگل]کشیدن بافت ها به هم یا منقبض کردن ممتنع
[ترجمه ترگمان]Tending به دور هم جمع می شوند و یا بافت های منقبض را منقبض می کنند؛ styptic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The styptic fibre composition is composed of polyvinyl alcohol, gelatin, sweetgum leaf extract and berberine hydrochloride.
[ترجمه گوگل]ترکیب فیبر استیپتیک از پلی وینیل الکل، ژلاتین، عصاره برگ صمغ شیرین و بربرین هیدروکلراید تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]ترکیب فیبر styptic از polyvinyl الکل، ژلاتین، عصاره برگ sweetgum و hydrochloride berberine تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I use a styptic pencil on shaving cuts.
[ترجمه گوگل]من از یک مداد خطی برای اصلاح برش استفاده می کنم
[ترجمه ترگمان]از یه مداد styptic برای اصلاح صورت استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. BEPTN can shorten styptic time of rabbits and fowls, promote rabbit's thrombocyte aggregation in vitro.
[ترجمه گوگل]BEPTN می تواند زمان خرگوش و پرندگان را کوتاه کند، تجمع ترومبوسیت خرگوش را در شرایط آزمایشگاهی افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]BEPTN می تواند زمان styptic خرگوش ها و پرندگان را کوتاه کند و aggregation thrombocyte را در آزمایشگاه ترویج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To observe clinical curative effect and safety of quick-acting styptic powder on the treatment of acute trauma hemorrhage.
[ترجمه گوگل]هدف مشاهده اثر درمانی بالینی و ایمنی پودر استیپتیک سریع الاثر در درمان خونریزی ترومای حاد
[ترجمه ترگمان]هدف از مشاهده اثر درمان بالینی و ایمنی پودر styptic در درمان خونریزی شدید حاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion: It is of benefit to treat the relief incisions during palatorrhaphy with absorbable styptic gauze.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: درمان برش‌های تسکین‌دهنده حین پالاتورافی با گاز استیپتیک قابل جذب مفید است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: این یک مزیت برای برخورد با برش امدادی در طول palatorrhaphy با توری styptic styptic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The recovery of vision acuity is related to early treatment by steroids, styptic drugs, and irrigation of anterior chamber in some cases, it is good for the prognosis of complications.
[ترجمه گوگل]بهبود حدت بینایی مربوط به درمان زودهنگام با استروئیدها، داروهای استیپتیک و آبیاری محفظه قدامی در برخی موارد برای پیش آگهی عوارض است
[ترجمه ترگمان]بهبود بینایی مرتبط با درمان اولیه by، مواد مخدر styptic و آبیاری اتاق جلویی در برخی موارد، برای پیش بینی مشکلات خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective: To evaluate hemostatic effects and safety of the soluble styptic gauze made by hydroxyethyl cellulose.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات هموستاتیک و ایمنی گاز استیپتیک محلول ساخته شده توسط هیدروکسی اتیل سلولز
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی اثرات hemostatic و ایمنی گاز styptic محلول در محلول hydroxyethyl made
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Said invention also includes the air-drawing process spinning technology for styptic fibre.
[ترجمه گوگل]این اختراع همچنین شامل فناوری چرخش فرآیند کشیدن هوا برای الیاف استیپتیک است
[ترجمه ترگمان]اختراع سعید همچنین شامل طراحی فن آوری چرخش هوا برای الیاف styptic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Moreover, we have correlated the function of S-99 soluble styptic gauze with animal experiments, styptic method and its advantage.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ما عملکرد گاز استیپتیک محلول S-99 را با آزمایشات حیوانی، روش استیپتیک و مزیت آن مرتبط کرده‌ایم
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ما عملکرد of قابل حل در ۹۹ - ۹۹ را با آزمایش بر روی حیوانات، روش styptic و مزیت آن همبستگی داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خون بند (اسم)
styptic

خون بند (صفت)
styptic

داروی بنداور خون (صفت)
styptic

قابض (صفت)
astringent, prehensile, styptic

انگلیسی به انگلیسی

• astringent, causing the contraction of tissues or blood vessels; serving to stop the flow of blood by contracting tissues or blood vessels

پیشنهاد کاربران

بپرس