1. the stylistic characteristics of nima's poetry
ویژگی های سبک شعر نیما
2. His writing is plain and direct, with no stylistic flourishes.
[ترجمه گوگل]نوشتار او ساده و مستقیم است و هیچ شکوفایی سبکی ندارد
[ترجمه ترگمان]خط او رک و صریح است، و نه بزرگ و نه بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Notice the stylistic similarities in the work of these three sculptors.
[ترجمه گوگل]به شباهت های سبکی در کار این سه مجسمه ساز توجه کنید
[ترجمه ترگمان]به شباهت های سبکی در کار این سه مجسمه توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. All their works have stylistic similarities.
[ترجمه گوگل]همه آثار آنها شباهت های سبکی دارند
[ترجمه ترگمان]همه آثار آن ها شباهت های سبکی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There are some stylistic elements in the statue that just don't make sense.
[ترجمه گوگل]برخی از عناصر سبک در مجسمه وجود دارد که به هیچ وجه معنا ندارد
[ترجمه ترگمان]برخی عناصر سبکی در این مجسمه وجود دارند که به هیچ وجه منطقی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Such stylistic variation can follow various patterns.
[ترجمه گوگل]چنین تنوع سبکی می تواند از الگوهای مختلفی پیروی کند
[ترجمه ترگمان]چنین تنوع سبکی می تواند الگوهای مختلفی را دنبال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This brings us to the final, major stylistic influence to be found within Traditional Realism.
[ترجمه گوگل]این ما را به تأثیر سبکی نهایی و عمده ای می رساند که در رئالیسم سنتی یافت می شود
[ترجمه ترگمان]این امر ما را به آخرین تاثیر سبکی که در واقع گرایی سنتی یافت می شود، می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. These stylistic differences have gradually eroded over the years, and today regional divisions have all but disappeared.
[ترجمه گوگل]این تفاوتهای سبکی در طول سالها به تدریج از بین رفته است و امروزه تقسیمبندیهای منطقهای کاملاً از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]این تفاوت های سبکی در طول سال ها به تدریج از بین رفته است، و امروز بخش های منطقه ای همه چیز به جز از بین رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The power of stylistic analysis to reveal rhetorical strategy in non-fiction has applications beyond de Man and deconstruction.
[ترجمه گوگل]قدرت تحلیل سبک در آشکار ساختن استراتژی بلاغی در ادبیات غیرداستانی کاربردهایی فراتر از De Man و ساختارشکنی دارد
[ترجمه ترگمان]قدرت تحلیل سبکی برای آشکار کردن استراتژی لفاظی در غیر تخیلی، کاربردی فراتر از \"مرد و ساختارشکنی\" دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Also, we decided to make a stylistic change on this record and I see a lot of other metal bands following suit.
[ترجمه گوگل]همچنین، ما تصمیم گرفتیم که یک تغییر سبک در این رکورد ایجاد کنیم و من می بینم که بسیاری از گروه های متال دیگر از آن پیروی می کنند
[ترجمه ترگمان]همچنین، ما تصمیم گرفتیم تغییر سبکی در این پرونده ایجاد کنیم و من بسیاری از باندهای فلزی دیگری را که به دنبال آن هستند را می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The Chancellor spent yesterday making substantial stylistic changes to the speech but the main elements were left untouched.
[ترجمه گوگل]صدراعظم دیروز را صرف ایجاد تغییرات سبک اساسی در سخنرانی کرد، اما عناصر اصلی دست نخورده باقی ماندند
[ترجمه ترگمان]صدراعظم دیروز تغییرات سبکی اساسی را به سخنرانی اختصاص داد اما عناصر اصلی دست نخورده باقی ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In their second album, the band tried to expand their stylistic range.
[ترجمه گوگل]در دومین آلبوم خود، گروه سعی کرد دامنه سبک خود را گسترش دهد
[ترجمه ترگمان]گروه در آلبوم دوم خود تلاش کردند تا محدوده سبکی خود را توسعه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This implies two criteria of relevance for the selection of stylistic features: a literary criterion and a linguistic criterion.
[ترجمه گوگل]این امر مستلزم دو معیار مربوط به انتخاب ویژگی های سبکی است: یک معیار ادبی و یک معیار زبانی
[ترجمه ترگمان]این به معنی دو معیار ارتباط برای انتخاب ویژگی های سبکی است: یک معیار ادبی و یک معیار زبانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But, significantly, Softley brings in, as the plot encourages, stylistic elements of film noir.
[ترجمه گوگل]اما، به طور قابل توجهی، سافتلی، همانطور که طرح داستان تشویق می کند، عناصر سبکی فیلم نوآر را وارد می کند
[ترجمه ترگمان]اما، به طور قابل توجهی به وجود می آورد، چرا که این توطئه عوامل سبکی فیلم نوار فیلم را تشویق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Pollock visited the exhibition daily and assimilated its iconography and stylistic innovation.
[ترجمه گوگل]پولاک هر روز از نمایشگاه بازدید می کرد و شمایل نگاری و نوآوری سبک آن را در خود جذب می کرد
[ترجمه ترگمان]پولاک به طور روزانه از نمایشگاه دیدن کرده و iconography و نوآوری های سبکی اش را جذب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید