stylist

/ˈstaɪˌlɪst//ˈstaɪlɪst/

معنی: متخصص مد، آرایشگر، سبک دار، قاضی سلیقه
معانی دیگر: (نویسنده یا نقاش و غیره) دارای سبک مشخص، صاحب سبک، سبکی، از نظر سبک ادبی، خوش سلیقه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a consultant or designer, esp. in the areas of fashion, beauty, or interior design.

(2) تعریف: a person, esp. a writer or speaker, who develops a distinctive style.

جمله های نمونه

1. Choose a stylist recommended by someone whose hair you like.
[ترجمه گوگل]یک آرایشگر را انتخاب کنید که توسط شخصی که موهایش را دوست دارید توصیه می کند
[ترجمه ترگمان]یک متخصص مد را انتخاب کنید که موهای آن ها را دوست دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Renee was the top stylist at the salon.
[ترجمه گوگل]رنه برترین استایلیست سالن بود
[ترجمه ترگمان]رنه بهترین متخصص این سالن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was the salon's top stylist.
[ترجمه گوگل]او برترین استایلیست سالن بود
[ترجمه ترگمان]او طراح زیبایی سالن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is a protean stylist who can move from blues to ballads and grand symphony.
[ترجمه گوگل]او یک سبک پروتئن است که می تواند از بلوز به تصنیف و سمفونی بزرگ حرکت کند
[ترجمه ترگمان]او یک متخصص مد protean است که می تواند از افسردگی به اشعار و سمفونی بزرگ حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She dreams to be a stylist.
[ترجمه گوگل]او رویای استایلیست شدن را دارد
[ترجمه ترگمان]اون آرزوش رو داره که یه آرایشگر باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She is now a writer and fashion stylist.
[ترجمه گوگل]او اکنون یک نویسنده و استایلیست مد است
[ترجمه ترگمان]او اکنون متخصص مد و طراح مد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I've been going to the same stylist for years.
[ترجمه گوگل]من سال هاست که به همان آرایشگر می روم
[ترجمه ترگمان]من سال ها به همون stylist می رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She's no stylist, but she writes very exciting stories.
[ترجمه گوگل]او استایلیست نیست، اما داستان های بسیار هیجان انگیزی می نویسد
[ترجمه ترگمان]او متخصص stylist نیست، اما داستان های بسیار جالبی می نویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Individually, each was a stylist with a voice and approach so distinctive they could never be mistaken for anyone else.
[ترجمه گوگل]به‌طور جداگانه، هر کدام یک سبک بودند با صدا و رویکردی به قدری متمایز که هرگز نمی‌توان آن را با شخص دیگری اشتباه گرفت
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها یک آرایشگر بود و با صدایی که به قدری مشخص بود که هیچ کس دیگر اشتباه نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His wife, Darlene, was a fashion stylist and coordinator.
[ترجمه گوگل]همسر او، دارلین، یک طراح مد و هماهنگ کننده مد بود
[ترجمه ترگمان]همسرش، \"دارلین\"، یه متخصص مد و هماهنگ کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Helfet: X100 stylist Current debate at Browns Lane has turned to the engine's power output.
[ترجمه گوگل]Helfet: X100 stylist بحث فعلی در Browns Lane به قدرت خروجی موتور تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]Helfet: متخصص مد X۱۰۰ debate در براونز بری به خروجی قدرت موتور تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We have eight of these stylist fifties retro inspired ties from Thomas Pink Shirtmakers to give away.
[ترجمه گوگل]ما هشت عدد از این کراوات‌های سبک‌ساز دهه پنجاهی را داریم که با الهام از پیراهن‌سازان توماس صورتی به شما تقدیم می‌کنند
[ترجمه ترگمان]ما هشت تا از این stylist (مد)با الهام از \"توماس پینک\" (Thomas Pink)را در اختیار داریم تا از آن ها صرفنظر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Kathie Takach, hair stylist and mountain biker.
[ترجمه گوگل]کتی تاکاچ، آرایشگر و دوچرخه سوار کوهستان
[ترجمه ترگمان]kathie Takach، متخصص مد مو و دوچرخه سواران کوهستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Midfield stylist McAllister will keep the captaincy tonight if Strachan is again left on the bench.
[ترجمه گوگل]اگر استراکان دوباره روی نیمکت بماند، مک آلیستر، صاحب سبک خط میانی، امشب کاپیتانی را حفظ خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اگه \"Strachan\" دوباره روی نیمکت بمونه McAllister captaincy رو نگه می داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متخصص مد (اسم)
stylist

آرایشگر (اسم)
stylist

سبک دار (اسم)
stylist

قاضی سلیقه (اسم)
stylist

تخصصی

[نساجی] مد پرست - مد ساز - مدیست

انگلیسی به انگلیسی

• writer or speaker who has mastered a particular style; member of the fashion industry (fashion designer, beauty consultant, hairdresser, etc.)
a stylist is a hairdresser.
a stylist is also someone who pays a lot of attention to the way they write, say, or do something, so that it is attractive and elegant.

پیشنهاد کاربران

۱. سلمانی. ارایشگر ۲. {مد لباس و غیره} طراح ۳. {نویسنده} صاحب سبک
مثال ۱:
How often do you go to the hair stylist?
چند وقت یک بار می روید پیش آرایشگر مو
مثال ۲:
She dreams to be a stylist.
او خیالپردازی می کند که صاحب سبک بشود.
سبک پرداز ، پیرایشگر
سبک پرداز_ پیرایشگر
طراح مد
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : style / stylize
✅️ اسم ( noun ) : style / styling / stylishness / stylist / stylistics / stylization
✅️ صفت ( adjective ) : stylish / stylistic / stylized
✅️ قید ( adverb ) : stylishly / stylistically
خیلی شیک
خوش استیل
شیوه گرا
stylist ( باستان شناسی )
واژه مصوب: سبک آور
تعریف: شخصی که سبک یا طرح جدیدی را بنیاد می نهد و گسترش می دهد
She had her hair dressed by a stylist
اون دختر/خانم موهاشُ یه آرایشگر صاحب سبک درست کرده بود
اریشگر
کسی که موهای شما را کوتاه می کند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس