sturdily


با بنیه قوی، از روی عزم

جمله های نمونه

1. It was a good table too, sturdily constructed of elm.
[ترجمه گوگل]میز خوبی هم بود که محکم از نارون درست شده بود
[ترجمه ترگمان]این میز هم یک میز خوب بود، با عزمی راسخ از نارون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We could see the boat was sturdily built/constructed.
[ترجمه گوگل]می‌توانستیم ببینیم که قایق محکم ساخته/ساخت شده است
[ترجمه ترگمان]دیدیم که قایق با عزمی راسخ ساخته و ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is sturdily built with a penchant for on-side drives.
[ترجمه گوگل]او به خوبی ساخته شده است و میل به درایوهای جانبی دارد
[ترجمه ترگمان]او با میل شدیدی که به محرک جانبی دارد، مصمم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The boat was sturdily made.
[ترجمه گوگل]قایق محکم ساخته شده بود
[ترجمه ترگمان]کشتی با اراده قوی ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Although sturdily built, the handsets were being returned because of cracking and splitting at the seams.
[ترجمه گوگل]اگرچه این گوشی ها محکم ساخته شده بودند، اما به دلیل ترک خوردگی و شکافتن در درزها، گوشی ها پس داده می شدند
[ترجمه ترگمان]با این که sturdily ساخته شد، این گوشی ها به دلیل ایجاد شکاف و شکاف در درز در حال بازگشت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Endomorph isn't necessarily large framed but is sturdily built with a large rib cage, waist and hips.
[ترجمه گوگل]اندومورف لزوما قاب بزرگی ندارد، اما محکم با قفسه سینه، کمر و باسن بزرگ ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]The لزوما قاب بزرگی نیست اما با قفسه سینه، یک قفسه سینه، کمر و باسن قوی ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pledged goods should be sturdily tagged with a note indicating name of pledgor, borrower number, date, collateral number, etc.
[ترجمه گوگل]کالاهای تعهد شده باید با یک یادداشت با ذکر نام متعهد، شماره وام گیرنده، تاریخ، شماره وثیقه و غیره برچسب گذاری شوند
[ترجمه ترگمان]کالاهای Pledged باید با یادداشتی به نام of، شماره وام گیرنده، تاریخ، شماره وثیقه و غیره برچسب خورده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In short, hainan should take new-style industrialized way sturdily, the benign development mode of implementation usury ability, cost-effective, feebleminded bad news, low pollution.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، هاینان باید روش جدید صنعتی را به طور جدی اتخاذ کند، حالت توسعه خوش خیم اجرای توانایی ربا، مقرون به صرفه، اخبار بد ضعیف، آلودگی کم
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، hainan باید روش صنعتی سبک جدیدی را اتخاذ کند که با sturdily، شیوه توسعه بی خطر قابلیت ربا، مقرون به صرفه، feebleminded اخبار بد، و آلودگی کم را اتخاذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The bicycle used shall be sturdily built and fit with effective braking system.
[ترجمه گوگل]دوچرخه مورد استفاده باید محکم ساخته شده و با سیستم ترمز موثر مناسب باشد
[ترجمه ترگمان]دوچرخه مورد استفاده باید با سیستم ترمز موثر ساخته و متناسب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Body well - developed, sturdily constructed but not too compactly coupled.
[ترجمه گوگل]بدنه به خوبی توسعه یافته، محکم ساخته شده است اما خیلی فشرده نیست
[ترجمه ترگمان]بدن بخوبی توسعه یافته، با عزمی راسخ ساخته شد اما نه بیش از حد فشرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His old frame was too sturdily healthy to Be affected By his mind.
[ترجمه گوگل]قاب قدیمی او خیلی سالم بود که تحت تأثیر ذهنش قرار نگرفت
[ترجمه ترگمان]کادر قدیمی او آنقدر قوی بود که نمی توانست ذهنش را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Increasingly mature various terms push sturdily the rapid development of China forklift industry.
[ترجمه گوگل]اصطلاحات مختلف بالغ به طور فزاینده ای باعث پیشرفت سریع صنعت لیفتراک چین می شود
[ترجمه ترگمان]به طور فزاینده ای شرایط مختلف برای توسعه سریع توسعه سریع صنعت جرثقیل چین در حال توسعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One was of medium height, sturdily built and strong as an ox.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها قد متوسطی داشت، محکم ساخته شده بود و مانند گاو قوی بود
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها قدش متوسط بود و با عزمی راسخ به صورت گاو نر ساخته و قوی ساخته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One, should mix sturdily the confidence that strengthens development town collective economy.
[ترجمه گوگل]یکی، باید اعتماد به نفسی را که اقتصاد جمعی شهر را تقویت می‌کند، با هم مخلوط کرد
[ترجمه ترگمان]یک، باید با اطمینان از اطمینان، اطمینان حاصل کند که اقتصاد جمعی شهر توسعه را تقویت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The younger generation grows up sturdily.
[ترجمه گوگل]نسل جوان به شدت بزرگ می شود
[ترجمه ترگمان]نسل جوان با عزمی راسخ رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• strongly; in a solid and substantial manner; in a robust manner; resolutely

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : sturdiness
✅️ صفت ( adjective ) : sturdy
✅️ قید ( adverb ) : sturdily
با قدرت
با اراده

بپرس