stunk

/ˈstəŋk//stʌŋk/

زمان گذشته و اسم مفعول : stink، اسم مفعول وزمان گذشته فعل stink

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: a past tense and past participle of stink.

جمله های نمونه

1. The meat has stunk.
[ترجمه گوگل]گوشت بو داده است
[ترجمه ترگمان]گوشت فاسد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His wife was stunk out of the room.
[ترجمه گوگل]همسرش از اتاق بیهوش شده بود
[ترجمه ترگمان]زنش از اتاق خارج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He has much money with which he stunk.
[ترجمه گوگل]او پول زیادی دارد که با آن گند زد
[ترجمه ترگمان] اون پول زیادی داره که بوی گند میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His reputation stunk for obscenities to a maiden.
[ترجمه گوگل]شهرت او به خاطر فحاشی به یک دوشیزه متعفن شد
[ترجمه ترگمان]شهرتش به خاطر توهین به یک دختر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I've stunk with fish.
[ترجمه گوگل]من با ماهی گند زدم
[ترجمه ترگمان] من پر از ماهی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The coaches stunk of coal smoke and rationed tobacco and rationed booze and the farts of people eating wartime food.
[ترجمه گوگل]کالسکه ها بوی دود زغال سنگ و تنباکو جیره بندی شده و مشروبات الکلی جیره بندی شده و گوزهای مردمی که غذای زمان جنگ می خورند
[ترجمه ترگمان]کالسکه ها از دود زغال سنگ استفاده می کردند و تنباکو و مشروب جیره بندی شده و کاره ای مربوط به خوردن غذا در زمان جنگ را ادامه می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That's what I did and it stunk to high heaven.
[ترجمه گوگل]این کاری بود که من کردم و به بهشت ​​بلند تعفن کرد
[ترجمه ترگمان]این کاری بود که من کردم و به بهشت رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Those rotten eggs have stunk the place.
[ترجمه گوگل]آن تخم مرغ های گندیده محل را بدبو کرده است
[ترجمه ترگمان] اون تخم مرغ های گندیده از خونه رفته بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The letters dripped and stunk thrillingly.
[ترجمه گوگل]نامه ها به طرز هیجان انگیزی چکه می کردند و متعفن می شدند
[ترجمه ترگمان]حروف روی کاغذ می چکید و بوی thrillingly می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It had stunk for several days, and at first I'd thought I was imagining the fishy odor, but it had become more pronounced.
[ترجمه گوگل]چند روزی بود که بو کرده بود و در ابتدا فکر می‌کردم دارم بوی ماهی را تصور می‌کنم، اما این بوی آن بیشتر شده بود
[ترجمه ترگمان]چندین روز بود که هوا به هوا رفته بود، و ابتدا فکر می کردم که بوی ماهی را تصور می کنم، اما صدایش بیشتر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And three, well, you know, the Lakers stunk .
[ترجمه گوگل]و سه، خوب، می‌دانید، لیکرز بدبو شده است
[ترجمه ترگمان] و سه تا، خب، میدونی، تیم لیکرز stunk رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Always stunk at video games?
[ترجمه گوگل]همیشه در بازی های ویدیویی تعجب می کنید؟
[ترجمه ترگمان]همیشه در بازی های ویدیویی بازی کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Other nomes never came in, because it was drafty and stunk unpleasantly.
[ترجمه گوگل]نام های دیگر هرگز وارد نشدند، زیرا پیش نویس بود و بدبو بود
[ترجمه ترگمان]بقیه nomes هیچ وقت داخل نمی شدند، چون سرد بود و به طور ناخوشایندی stunk شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Oh, and did we mention the damn stuff looked awful, stunk and tasted lousy?
[ترجمه گوگل]اوه، و آیا ما اشاره کردیم که چیزهای لعنتی افتضاح، بدبو و مزه کثیف به نظر می رسند؟
[ترجمه ترگمان]اوه، و ما اشاره کردیم که اون چیزای لعنتی وحشتناک به نظر میومد و مزه بدی می داد و مزه بدی می داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• stunk is the past participle of stink.

پیشنهاد کاربران

بپرس