Oxford dictionary: stumble into ( something ) : to become involved in something by chance شانسی یا اتفاقی تو کاری یا شرایطی افتادن، به صورت اتفاقی و نادانسته به چیزی برخوردن
You have stumbled into your worst nightmare . اتفاقی افتادی تو بدترین کابوست ( اتفاقی در گیر این ماجرا شدی )
... [مشاهده متن کامل]
مثال از یه فیلم بود
You have stumbled into your worst nightmare . اتفاقی افتادی تو بدترین کابوست ( اتفاقی در گیر این ماجرا شدی )
... [مشاهده متن کامل]
مثال از یه فیلم بود
شروع به انجام کاری بطور اتفاقی و بدون قصد
به صورت اتفاقی و نادانسته وارد مکانی شدن یا به چیزی برخوردن
به صورت اتفاقی و نادانسته وارد مکانی شدن یا به چیزی برخوردن