• : تعریف: (informal) a smug, pompous, self-satisfied, or inflexible person.
جمله های نمونه
1. Marcus was a true intellectual stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]مارکوس یک پیراهن پر شده روشنفکر واقعی بود [ترجمه ترگمان] مارکوس \"یه پیرهن مصنوعی واقعی بود\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Modigliani clearly felt no empathy towards the stuffed shirt towering above his wife.
[ترجمه گوگل]مودیلیانی به وضوح نسبت به پیراهن پر شده که بالای سر همسرش قرار داشت احساس همدلی نمی کرد [ترجمه ترگمان]کاملا واضح بود که احساس همدردی نسبت به پیراهن خشک شده بالای همسرش احساس نمی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. That new employee is a stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]آن کارمند جدید یک پیراهن پر شده است [ترجمه ترگمان]اون کارمند تازه یه پیرهن خشک شده داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. That man is a stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]آن مرد یک پیراهن پر است [ترجمه ترگمان]اون مرد یه پیرهن خشک شده هست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He's nothing but a stuffed shirt.
[ترجمه Fs] اون چیزی جز یه آدم خشک و ازخودراضی نیست
|
[ترجمه گوگل]او چیزی نیست جز یک پیراهن پر شده [ترجمه ترگمان]او چیزی جز یک پیراهن خشک شده ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He only seems like a stuffed shirt when you first meet him.
[ترجمه گوگل]او فقط وقتی برای اولین بار با او ملاقات کردید شبیه یک پیراهن پر شده به نظر می رسد [ترجمه ترگمان] اون فقط یه پیرهن خشک شده هست که تو اولین بار باه اش آشنا شدی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Mr. Wang considers himself to be a stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]آقای وانگ خود را یک پیراهن پر شده می داند [ترجمه ترگمان]آقای ونگ خودش رو تبدیل به یه تی شرت می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Brown isn't stuffed shirt like Leland -- he's a friendly, informal guy like us ordinary people.
[ترجمه گوگل]براون مانند لیلند پیراهن پر شده نیست -- او مردی دوستانه و غیررسمی مانند ما مردم عادی است [ترجمه ترگمان]قهوه ای مثل Leland نیست - او یک آدم خودمانی و غیر رسمی مثل ما مردم معمولی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He is a stuffed shirt type of professor.
[ترجمه aseman] او از ان دسته استاد های پر فیس و افاده و حوصله سر بر است
|
[ترجمه گوگل]او یک پروفسور پیراهن پر شده است [ترجمه ترگمان]او یک استاد خشک شده در لباس است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Everybody knows that Lynn is just a stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]همه می دانند که لین فقط یک پیراهن پر شده است [ترجمه ترگمان]همه می دانند که لین فقط یک پیراهن خشک شده دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He is nothing but a stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]او چیزی نیست جز یک پیراهن پر شده [ترجمه ترگمان] اون هیچی نیست جز یه پیرهن خشک شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. My boss is a stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]رئیس من یک پیراهن پر است [ترجمه ترگمان]رئیسم یه پیرهن خشک شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He's a real stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]او یک پیراهن پر شده واقعی است [ترجمه ترگمان]اون یه تی شرت واقعیه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They think he stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]آنها فکر می کنند او پیراهن پر کرده است [ترجمه ترگمان] فکر میکنن یه پیرهن خشک شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• (slang) pompous and conceited person if you describe someone as a stuffed shirt, you mean that they are extremely formal, old-fashioned, and pompous; an informal expression.
پیشنهاد کاربران
noun INFORMAL a conservative, pompous person. "I just want it to be for fun people, not stuffed shirts" محافظه کار و خودبین، متفرعن