studious

/ˈstuːdiəs//ˈstjuːdɪəs/

معنی: ساعی، مشتاق، زحمت کش، کوشا، بلیغ، درس خوان، جاهد، کتاب خوان
معانی دیگر: سختکوش، کاری، بژکول، مجدانه، با جد و جهد، مشتاقانه، با اشتیاق، وابسته به یا مشغول به تحصیل یا مطالعه، پژوهشی، پژوهشگرانه، خواهان، پرزحمت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: studiously (adv.), studiousness (n.)
(1) تعریف: characterized by devotion to study.
متضاد: unintellectual

- a studious person
[ترجمه fati] یک انسان ساعی و درس خوان
|
[ترجمه A] یک فرد درس خوان
|
[ترجمه H.m.b] یه فرد ( انسان ) درس خوان و کوشا
|
[ترجمه m.f.m] یک شخص در خوان
|
[ترجمه گوگل] یک فرد مطالعه
[ترجمه ترگمان] یک آدم studious،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a studious piece of work
[ترجمه fati] بخش پژوهشی از یک کار
|
[ترجمه m.f.m] یک شخص درس خوان
|
[ترجمه گوگل] یک کار مطالعه ای
[ترجمه ترگمان] یک کار سخت مشغول بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: paying diligent attention; taking heed.
متضاد: careless

- He was very studious of my needs.
[ترجمه fati] او خواهان ومشتاق خواسته های من بود
|
[ترجمه p] او مشتاق شنیدن پیشنهاد های من بود
|
[ترجمه گوگل] او در مورد نیازهای من بسیار مطالعه بود
[ترجمه ترگمان] او به نیازهای من خیلی دقت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a studious effort
کوشش با تمام وجود،سعی بلیغ

2. a studious student
دانش آموز ساعی

3. She is quiet and studious, in marked contrast to her sister.
[ترجمه Mahsa.d] او در مقایسه با خواهرش ارام تر و درس خوان تر است
|
[ترجمه Black evil wars] در مقایسه با خواهرش او یک دختر ساکت و درس خوان است
|
[ترجمه گوگل]او ساکت و درس خوان است، برخلاف خواهرش
[ترجمه ترگمان]او در مقایسه با خواهرش ساکت و آرام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was a studious child, happiest when reading.
[ترجمه Fati] او یک بچه درسخوان است به همین خاطر زمانی که درس می خواند خوشحال است
|
[ترجمه خاطره] او ( زن ) یک بچه درس خوان بود ، خوشحال ترین وقتی که می خواند
|
[ترجمه گوگل]او کودک مطالعه‌ای بود که از خواندن بیشتر خوشحال بود
[ترجمه ترگمان]وقتی خواندن را شروع می کرد، او یک بچه studious بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He always pays studious attention to detail.
[ترجمه گوگل]او همیشه به جزئیات توجه دقیق دارد
[ترجمه ترگمان]او همیشه با دقت به جزئیات توجه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was a very quiet, studious little girl.
[ترجمه Ary H.J] من ی دختر بچه ی ساکت و کوشا بودم
|
[ترجمه Parvaz] من یک دختر کوچک خیلی ارام و درس خوان بودم
|
[ترجمه گوگل]من یک دختر کوچولوی بسیار ساکت و اهل مطالعه بودم
[ترجمه ترگمان]من دختر خیلی ساکتی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No studious Unitarian cushioned in a Boston study had a chance of winning the West against such a spirit.
[ترجمه گوگل]هیچ وحدت‌گرای اهل مطالعه‌ای که در مطالعه‌ای در بوستون حمایت شده بود، شانسی برای پیروزی در غرب در برابر چنین روحیه‌ای نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ Unitarian از پیروان اونیتاریانیسم در یک مطالعه بوستون شانس برنده شدن غرب علیه چنین روحیه ای را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was a more studious side to our visit, too.
[ترجمه گوگل]دیدار ما جنبه‌ی مطالعه‌آمیزتری هم داشت
[ترجمه ترگمان]به ملاقات ما هم رفته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was more studious, more dedicated to doing good and doing more and leading.
[ترجمه گوگل]او مطالعه بیشتری داشت، بیشتر به انجام کارهای خوب و انجام کارهای بیشتر و رهبری اختصاص داشت
[ترجمه ترگمان]او more و بیش از پیش متعهد به انجام کاره ای خوب و پیشرو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Salomon was a studious boy, with no friends, who kept himself to himself.
[ترجمه Ary H.J] سالومون یه پسر کوشا بود ، بدون هیچ دوستی ، کسی ک ( فقط ) خودش رو برای خودش نگه می داشت
|
[ترجمه گوگل]سالومون پسری درس‌خوان و بدون دوست بود و خودش را برای خودش نگه می‌داشت
[ترجمه ترگمان]سلیمان پسر studious بود با هیچ دوستی که خودش را نزد خودش نگه می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bill was the studious, bookish type.
[ترجمه گوگل]بیل اهل مطالعه و کتاب بود
[ترجمه ترگمان]بیل the و کتابی با کتابی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was studious, read much, and liked to talk about the cosmos.
[ترجمه Ary H.J] اون دختر - زن کوشا بود ، زیاد ( کتاب ) می خواند ، و دوست داشت تا درباره ی هستی صحبت کند
|
[ترجمه گوگل]او اهل مطالعه بود، زیاد مطالعه می کرد و دوست داشت در مورد کیهان صحبت کند
[ترجمه ترگمان]او کتاب می خواند، چیزهای زیادی می خواند و دوست داشت در مورد گیتی حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Angus's round glasses made him look studious.
[ترجمه Ary H.J] عینک گرد آنگوس او را کوشا ( و کتابخوان ) نشان می داد
|
[ترجمه Mohammad.t] عینک گرد آنگوس او را درس خوان ( تلاشگر ) نمایان کرد
|
[ترجمه گوگل]عینک گرد آنگوس او را اهل مطالعه نشان می داد
[ترجمه ترگمان]عینک گرد آن گوس او را به دقت برانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Warren's studious attention to detail has made him successful.
[ترجمه گوگل]توجه دقیق وارن به جزئیات باعث موفقیت او شده است
[ترجمه ترگمان]توجه دقیق وارن به جزئیات او را موفقیت آمیز ساخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساعی (صفت)
careful, active, industrious, diligent, studious, assiduous, laborious, painstaking, sedulous

مشتاق (صفت)
anxious, impatient, willing, longing, strenuous, earnest, studious, keen, agog, solicitous, eager, enthusiastic, aspiring, avid, wistful, desirous, appetent, fond, thirsty, lickerish, athirst, hungry, breathless, fervid, full of desire, perfervid, raring, wishful

زحمت کش (صفت)
diligent, studious, assiduous, laborious, hard-working, painstaking, toilful

کوشا (صفت)
industrious, diligent, studious, trying, sedulous

بلیغ (صفت)
strenuous, studious

درس خوان (صفت)
studious

جاهد (صفت)
studious

کتاب خوان (صفت)
studious

انگلیسی به انگلیسی

• scholarly, characterized by devotion to study; earnest, diligent; deliberate
a studious person spends a lot of time reading and studying.

پیشنهاد کاربران

خود جوش
مجدانه، با تلاش زیاد
A studious effort
۱. فردیکه بسیار در مطالعه و یادگیری مُصِرّ و سفت و سخت است
۲. بسیار جدیو هواس جمع و مراقب
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : study
✅️ اسم ( noun ) : study / studiousness / student
✅️ صفت ( adjective ) : studious / studied
✅️ قید ( adverb ) : studiously
یه پیام دارم برای پارسالیپ عزیز
درسخوان
اهل مطالعه
1 - خر خوان
2 - درس خوان
3 - کسی که وقت زیادی برای درس خواندن خرج میکند.

درس خوان.
خرخون.
Means spend a lot of time studing
یعنی خرج کردن زیادِ وقت برای مطالعه📚
Studious means spending a lot of time studying
ساعی/تلاشگر
کانون زبان ایران
ترم:Reach 4
Spending a lot of time studying
studious means spending a lot of time studying
یعنی: کسی که برای کاری یا چیزی وقت زیادی صرف. میکنند ( خر خون )

studios =book worm

کوشا , درس خوان
خرخوان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس