معنی: کارگاه، کارگاه هنری، کارخانه، هنرکده، پیشه گاه، اتاق کارمعانی دیگر: (به ویژه عکاسی یا نقاشی یا موسیقی) کارگاه، استودیو، آتلیه، هنرگاه، اتاق آموزش رقص یا موسیقی، شرکت فیلمبرداری، کارگاه فیلمبرداری، موسسه ی سینمایی، (در ایستگاه رادیو یا تلویزیون) اتاق پخش، اتاق ضبط
• (4)تعریف: a specially equipped room, suite, or building in which films, records, radio or television programs, or the like are produced or broadcast.
• (5)تعریف: a one-room apartment with a separate bathroom. • مشابه: single
جمله های نمونه
1. A large crowd was gathered outside the studio.
[ترجمه مبینا] مردمان زیادی در بیرون استودیو بودند
|
[ترجمه Yaroo] افراد زیادی در بیرون استودیو بودند
|
[ترجمه فاطیما] جمعیت زیادی در خارج استودیو بودند
|
[ترجمه او] انسان های زیادی بیرون از استودیو قرار داشتند
[ترجمه گوگل]جمعیت زیادی بیرون استودیو جمع شده بودند [ترجمه ترگمان]جمعیت کثیری در بیرون استودیو جمع شده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The film studio is transferring to Hollywood.
[ترجمه Mobina] مردمان بسیار زیادی در بیرون استودیو بودند
|
[ترجمه Sanay] استودیو ی فیلم به هالیوود منتقل می شود
|
[ترجمه Amir] افراد زیادی در بیرون از استودیو بودند
|
[ترجمه گوگل]استودیو فیلم در حال انتقال به هالیوود است [ترجمه ترگمان]این فیلم به هالیوود منتقل می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She was in her studio again, painting onto a large canvas.
[ترجمه mehdi] اودوباره در استودیوی خود نشسته بود و برروی یک بوم بزرگ نقاشی می کرد
|
[ترجمه Parham] اون خانوم دوباره در استودیوی خود روی یک بوم بزرگ نقاشی می کرد
|
[ترجمه گوگل]او دوباره در آتلیه خود بود و روی بوم بزرگ نقاشی می کشید [ترجمه ترگمان]دوباره در استودیوی خود نشسته بود و نقاشی را روی یک بوم بزرگ نقاشی می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The studio is midway between his aunt's old home and his cottage.
[ترجمه گلی افجه] کارگاه او بین راه خانه قدیمی عمه اش و کلبه او قرار دارد
|
[ترجمه گوگل]استودیو در میانه راه بین خانه قدیمی خاله و کلبه او قرار دارد [ترجمه ترگمان]این استودیو وسط خانه قدیمی خاله اش و خانه اوست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He has built himself a music studio.
[ترجمه زهرا] او یک استودیوی موسیقی برای خودش ساخته است.
|
[ترجمه رها] اوقبلا یک اتاق کار موسیقی برای خودش ساخته
|
[ترجمه You] قبلا خودش یک استودیوی موسیقی ساخته
|
[ترجمه A10a] او یک استودتودیو موسیقی، خودش ساخته.
|
[ترجمه PROXIMA] او قبلا یک استودیوی موسیقی برای خودش ساخته است.
|
[ترجمه ⚡Blast⚡] او برای خودش یک استودیو ی موزیک ساخته است
|
[ترجمه گوگل]او برای خود یک استودیو موسیقی ساخته است [ترجمه ترگمان]او خودش یک استودیو موسیقی ساخته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Just being in the studio gave her a sense of importance .
[ترجمه گوگل]فقط حضور در استودیو به او احساس اهمیت می داد [ترجمه ترگمان]فقط بودن در استودیو به او احساس اهمیت می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Hemingway's studio is to the right.
[ترجمه DHP.12] استودیو همینگوی در سمت راست قرار دارد.
|
[ترجمه گوگل]استودیوی همینگوی در سمت راست است [ترجمه ترگمان]استودیو همینگوی در سمت راست قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]عکس در یک استودیو گرفته شده است [ترجمه ترگمان]عکس در استودیو گرفته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The studio manager will cue you when it's your turn to come on.
[ترجمه گوگل]مدیر استودیو وقتی نوبت شما باشد به شما کمک می کند [ترجمه ترگمان]زمانی که نوبت شماست، مدیر استودیو به شما علامت خواهد داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The film studio grudgingly agreed to allow him to continue working.
[ترجمه گوگل]استودیوی فیلمسازی با اکراه موافقت کرد که به او اجازه ادامه کار بدهد [ترجمه ترگمان]استودیو فیلم با اکراه موافقت کرد که به کارش ادامه دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Most of the scenes were filmed in a studio.
[ترجمه ...] بیشتر این صحنه ها در یک استودیوفیلم، فیلم برداری شده است.
|
[ترجمه گوگل]بیشتر صحنه ها در استودیو فیلمبرداری شده است [ترجمه ترگمان]اکثر این صحنه ها در استودیو فیلمبرداری شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. When costs soared, the studio took fright and recalled the company from Rome.
[ترجمه گوگل]وقتی هزینه ها افزایش یافت، استودیو ترسید و شرکت را از رم فراخواند [ترجمه ترگمان]هنگامی که هزینه ها افزایش یافت، استودیو وحشت کرد و شرکت را از رم به یاد آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Mark and his cohorts eventually emerged from the studio.
[ترجمه گوگل]مارک و همکارانش در نهایت از استودیو بیرون آمدند [ترجمه ترگمان]مارک و همراهانش بالاخره از استودیو بیرون آمدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The studio chiefs wanted a marquee name in the lead role, not some unknown.
[ترجمه گوگل]روسای استودیو می خواستند یک نام خیمه شب بازی در نقش اصلی داشته باشند، نه برخی ناشناس [ترجمه ترگمان]روسای استودیو خواستار نام marquee در نقش اول بودند، نه برخی افراد ناشناس [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The general impression at the studio was that he was able.
[ترجمه گوگل]تصور کلی در استودیو این بود که او قادر است [ترجمه ترگمان]عقیده عمومی در استودیو این بود که او می تواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[سینما] استودیو (واژه ایتالیایی ) - کارگاه (واژه ایتالیایی ) [برق و الکترونیک] استودیو اتاقی که برنامه های رادیویی یا تلویزیونی در آن تولید می شود .
انگلیسی به انگلیسی
• artist's workroom; place where an art form is studied; rooms specially equipped for radio or television broadcast; place where motion pictures are made; place equipped for musical recordings a studio is a room where a painter or photographer works. a studio is also a room or building where radio or television programmes, films, or records are made. a studio, studio apartment, or studio flat is a small flat, usually with one room for living and sleeping in and a small kitchen and bathroom.
پیشنهاد کاربران
A small, self - contained apartment that typically features a combined living and sleeping area, along with a kitchenette and a separate bathroom. یک آپارتمان کوچک و مستقل که معمولاً دارای یک منطقه نشیمن و خواب ترکیبی، همراه با آشپزخانه کوچک و حمام جداگانه است. ... [مشاهده متن کامل]
مثال؛ “I live in a cozy studio apartment in the city. ” A person discussing their living situation might say, “I don’t need a lot of space, so a studio works for me. ” In a conversation about apartment hunting, someone might mention, “Studios are a great option for individuals or couples on a budget. ”
استودیو مثال: The artist worked in his studio to complete his latest masterpiece. هنرمند در استودیوی خود کار کرد تا شاهکار جدیدش را کامل کند. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
studio واژه ی پیش نهادی : ایستو در زبان پارسی می توان از آمیخت بُن کنون کارواژه و پسوند - اُو نامواژه برساخت. نمونه : کِشو : کِش - اُو ایستو : ایست - اُو ایست بُن زمان کنون از کارواژه ی ایستادن ... [مشاهده متن کامل]
a room where television and radio programs are made and broadcast, or where music is recorded.
studio ( سینما و تلویزیون ) واژه مصوب: استودیو تعریف: کارگاهی مجهز ویژۀ فیلم برداری و صدابرداری
یعنی کار خانه ویا اتاق کار
آپارتمانی که کلا یک اتاقه یعنی تخت خواب، آشپزخانه تلویزیون و . . . در یک اتاق قرار میگیرند.
سوئیت
A place where TV programs and movie are made
استودیو ی ضبط فیلم.
استودیو
Aplase were tv programs and movies are made کانون زبان ایران
A place where TV programs and movies are made
( به ویژه عکاسی یا نقاشی یا موسیقی ) کارگاه، استودیو، آتلیه، هنرگاه، اتاق آموزش رقص یا موسیقی، شرکت فیلمبرداری، کارگاه فیلمبرداری، موسسه ی سینمایی، ( در ایستگاه رادیو یا تلویزیون ) اتاق پخش، اتاق ضبط کارگاه، کارگاه هنری، کارخانه، هنرکده، پیشه گاه، اتاق کار