1. studies to liberalize the mind
آموزش به منظور آزاد کردن اندیشه
2. advanced studies
مطالعات عالیه
3. black studies
مطالعات وابسته به سیاهان
4. graduate studies
رشته های فوق لیسانس
5. humane studies
مطالعات در (زمینه ی) علوم انسانی
6. interdisciplinary studies
پژوهش های میان رشته ای
7. long-range studies
پژوهش های دراز مدت
8. oriental studies
مطالعات وابسته به خاور زمین
9. pilot studies
مطالعات آغازین (مقدماتی)
10. school studies
درس های مدرسه
11. scientific studies
پژوهشهای علمی
12. between work and studies she had no time left
کار و مطالعه وقتی برایش باقی نمی گذاشت.
13. he left his studies and became a sailor
تحصیلات خود را رها کرد و ملوان شد.
14. his novels are studies of the french society's degeneration
رمان های او مروری بر فساد اجتماعی فرانسه است.
15. intent on her studies
جدی در مطالعات خود
16. a bevy of new studies
چندین پژوهش جدید
17. a lumpish youth who neither studies nor works
جوان تنه لشی که نه درس می خواند و نه کار می کند
18. to drop behind in one's studies
در مطالعات خود دچار عقب افتادگی شدن
19. to initiate a new course of studies
برنامه ی تحصیلی نوینی را آغاز کردن
20. after lunch she goes to her den and studies or relaxes
بعد از نهار به اتاق دنج خود می رود و مطالعه یا استراحت می کند.
21. he will never pass the exam however hard he studies
هرچقدر هم که درس بخواند در امتحان قبول نخواهد شد.