1. student demonstrations in the campus
تظاهرات دانشجویان در پردیس دانشگاه
2. student grant
کمک هزینه (پول اهدایی به دانشجو)
3. student papers have to be carefully corrected and graded
انشاهای دانشجویان بایستی به دقت اصلاح و نمره داده شود.
4. student riot
شورش دانشجویان
5. a student of human behavior
پژوهشگر رفتار انسانی
6. a student union
باشگاه دانشجویان
7. a student who has always been diligent and ambitious
دانش آموزی که همیشه پرکار و ساعی بوده است
8. a student who has no qualms about cheating in an examination
شاگردی که تقلب در امتحان وجدانش را ناراحت نمی کند
9. a student who is tardy for class
شاگردی که دیر به کلاس می رود
10. a student who trifles the hours away
شاگردی که وقت تلف می کند
11. any student may answer
هر شاگردی می تواند جواب بدهد.
12. any student you want, say cyrus
هر دانشجویی را که بخواهی،مثلا سیروس
13. each student must define and explicate his values
هر یک از دانشجویان باید ارزش های خود را تعریف و روشن کند.
14. each student must take five elective courses
هر دانشجو باید پنج درس اختیاری بردارد.
15. each student must write a weekly theme
هر شاگرد باید هفته ای یک انشا بنویسد.
16. each student was given a ticket
به هر شاگردی یک بلیط دادند.
17. every student passed (the test)
همه ی شاگردان قبول شدند.
18. graduate student
دانشجوی دوره ی فوق لیسانس یا دکترا
19. the student creeps to school
شاگرد با آهستگی و بی میلی به مدرسه می رود.
20. the student raised his hand
شاگرد دست خود را بلند کرد.
21. this student has reached an advanced level
این شاگرد به مرحله ی پیشرفته رسیده است.
22. this student is a cut above the others
این شاگرد از دیگران بهتر است.
23. this student is very especial
این شاگرد بسیار برجسته ای است.
24. mature student
(انگلیس) دانشجوی بزرگسال
25. a comprehensive student of racial affairs
یک پژوهشگر دانا در امور نژادی
26. a d student
شاگرد زیر میانگین
27. a deserving student
شاگرد شایسته
28. a dull student
شاگرد کندذهن
29. a good student and a crackerjack on the football field
یک شاگرد خوب که در زمین فوتبال محشر می کند
30. a lazy student who leads a vegetative existance
شاگرد تنبلی که گیاه وار زندگی می کند
31. a model student
دانش آموز نمونه
32. a rebellious student
دانش آموز کله شق
33. a second-rate student
یک شاگرد غیرساعی (درجه دو)
34. a self-reliant student
یک دانش آموز متکی به خود
35. a sensitive student who cannot bear reproof
شاگرد حساسی که تحمل خرده گیری را ندارد
36. a sloppy student
شاگرد شورتی
37. a slow student
شاگرد دیر آموز
38. a standout student
دانشجوی برجسته
39. a studious student
دانش آموز ساعی
40. an assiduous student
شاگرد ساعی
41. an average student
شاگرد متوسط
42. an exemplary student
یک دانشجوی نمونه
43. an idle student who sleeps until ten in the morning
شاگرد تنبلی که تا ساعت ده صبح می خوابد.
44. no qualified student should hesitate to register
هیچ دانشجوی واجد شرایط نباید در نام نویسی تردید کند.
45. that new student is a great pain
آن دانشجوی جدید خیلی مزاحم است.
46. the fifth student in the class
پنجمین شاگرد کلاس
47. the laziest student in class
تنبل ترین شاگرد کلاس
48. the smartest student in my class
باهوش ترین شاگرد کلاس من
49. the stupidest student i have seen
کودن ترین شاگردی که دیده ام
50. a first-year medical student is not qualified to perform a surgical operation
دانشجوی سال اول پزشکی صلاحیت انجام عمل جراحی را ندارد.
51. a storm of student protests
توفانی از اعتراضات دانشجویان
52. nothing satisfied this student and he was always complaining
هیچ چیز این شاگرد را راضی نمی کرد و همیشه شکایت داشت.
53. they instruct each student individually
آنان به هر شاگرد جداگانه درس می دهند.
54. to exempt a student from a required course
دانشجویی را از درس اجباری معاف کردن
55. to punish a student severely as an example to others
برای عبرت دیگران شاگردی را سخت تنبیه کردن
56. to suspend a student
دانش آموزی را موقتا اخراج کردن
57. david was an apt student
دیوید شاگرد تیزهوشی بود.
58. he is a good student but it is in sports that he really shines
او شاگرد خوبی است ولی در ورزش است که واقعا می درخشد.
59. he is the loudest student in class
او پر سرو صدا ترین شاگرد کلاس است.
60. the racket of the student lunchroom
سر و صدای سالن ناهارخوری دانشجویان
61. the teacher adjured the student to be late no more
معلم به شاگرد تکلیف کرد که دیگر دیر نیاید.
62. the teacher asked the student to recite that day's lesson
معلم از شاگرد خواست که درس آن روز را از بر بگوید.
63. the teacher berated the student for being lazy
معلم شاگرد را به خاطر تنبلی سخت سرزنش کرد.
64. he belongs to two honorary student societies
او عضو دو انجمن ویژه ی دانشجویان ممتاز است.
65. he is a very regular student
او شاگرد بسیار منظمی است.
66. my uncle was a diligent student
دایی من شاگرد کوشایی بود.
67. the course load of each student
میزان کار درسی هر دانشجو
68. the proper behavior for a student
رفتار شایسته ی یک دانشجو
69. the teacher who slapped a student was fired
معلمی که به شاگرد سیلی زد اخراج شد.