stuck on

انگلیسی به انگلیسی

• really likes, set on

پیشنهاد کاربران

گیر دادن به چیزی
گیر کردن در ریل قطار
متصل کردن
suck on somebody/something
درگیر کسی یا چیزی بودن.
گیر کردن در ( ترافیک )

بپرس