1. their stubbornness led to the derailment of the peace negotiations
سرسختی آنها منجر به بهم خوردن مذاکرات صلح شد.
2. His refusal to talk was simple stubbornness.
[ترجمه گوگل]امتناع او از حرف زدن لجبازی ساده بود
[ترجمه ترگمان]امتناع او از حرف زدن لجاجت ساده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امتناع او از حرف زدن لجاجت ساده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She's a curious mixture of stubbornness and servility.
[ترجمه گوگل]او ترکیبی کنجکاو از سرسختی و نوکری است
[ترجمه ترگمان]او مخلوطی از سرسختی و servility است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او مخلوطی از سرسختی و servility است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Matt looked at Hugh and saw the stubbornness in the set of his shoulders.
[ترجمه گوگل]مت به هیو نگاه کرد و لجبازی را در مجموعه شانه های او دید
[ترجمه ترگمان]مت به هیو نگاه کرد و لجاجت را در روی شانه هایش دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مت به هیو نگاه کرد و لجاجت را در روی شانه هایش دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His stubbornness would try the patience of a saint.
[ترجمه گوگل]سرسختی او صبر یک قدیس را امتحان می کرد
[ترجمه ترگمان]لجاجت او صبر و شکیبایی یک قدیس را در بر می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لجاجت او صبر و شکیبایی یک قدیس را در بر می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His arrogance made him virile and masculine, his stubbornness gave him the character to administer his centuries-old responsibilities.
[ترجمه گوگل]تکبر او او را مردانه و مردانه کرد، لجاجت او شخصیتی به او داد تا مسئولیت های چند صد ساله خود را بر عهده بگیرد
[ترجمه ترگمان]این تکبر او را مردانه و مردانه ساخت، و لجاجت او به او این شخصیت را داد که مسئولیت های قدیمی خود را بر عهده گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این تکبر او را مردانه و مردانه ساخت، و لجاجت او به او این شخصیت را داد که مسئولیت های قدیمی خود را بر عهده گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Not out of stubbornness or avarice or an egotistical desire to chase longevity records.
[ترجمه گوگل]نه از سر لجاجت یا بخل یا میل خودخواهانه برای تعقیب رکوردهای طول عمر
[ترجمه ترگمان]نه از لجاجت و حرص و آز و میل خودخواهانه به جستجوی سوابق طول عمر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نه از لجاجت و حرص و آز و میل خودخواهانه به جستجوی سوابق طول عمر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Her stubbornness on this one issue is holding the whole deal up.
[ترجمه گوگل]سرسختی او در مورد این یک موضوع کل معامله را متوقف کرده است
[ترجمه ترگمان]لجاجت او در این زمینه، کل معامله را در دست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لجاجت او در این زمینه، کل معامله را در دست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A man will do more for his stubbornness than for his religion or his country. Edgar Watson Howe
[ترجمه گوگل]انسان برای لجاجت خود بیشتر از دین یا کشورش تلاش می کند ادگار واتسون هاو
[ترجمه ترگمان]یک نفر بیشتر به خاطر لجاجت او عمل خواهد کرد تا به مذهب یا کشورش ادگار واتسون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک نفر بیشتر به خاطر لجاجت او عمل خواهد کرد تا به مذهب یا کشورش ادگار واتسون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It also reveals the stubbornness of bankers who refused to concede their error even after repeated court proceedings.
[ترجمه گوگل]همچنین سرسختی بانکدارانی را که حتی پس از رسیدگی های مکرر در دادگاه حاضر به اعتراف به اشتباه خود نشدند، آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]این قانون همچنین سرسختی of را که از قبول اشتباه خود حتی پس از اقدامات مکرر دادگاه سر باز زده اند، نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این قانون همچنین سرسختی of را که از قبول اشتباه خود حتی پس از اقدامات مکرر دادگاه سر باز زده اند، نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This often comes across as stubbornness and defiance.
[ترجمه گوگل]این اغلب به عنوان لجاجت و سرکشی ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]این اغلب به عنوان لجاجت و مبارزه طلبی بیان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این اغلب به عنوان لجاجت و مبارزه طلبی بیان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There was a stubbornness in him which would not let this Honourable Colonel in; and he failed to understand it.
[ترجمه گوگل]لجاجتی در او بود که اجازه نمی داد این سرهنگ محترم وارد شود و او نتوانست آن را درک کند
[ترجمه ترگمان]سرسختی در او وجود داشت که اجازه نمی داد این سرکار کلنل در آن دخالت کند؛ و موفق نشد آن را بفهمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرسختی در او وجود داشت که اجازه نمی داد این سرکار کلنل در آن دخالت کند؛ و موفق نشد آن را بفهمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Alongside stubbornness and negativism, the defiant child has enormous energy and persistence.
[ترجمه گوگل]کودک سرکش در کنار لجبازی و منفی گرایی، انرژی و پشتکار بسیار زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]در کنار لجبازی و negativism، کودک جسور انرژی و پایداری زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در کنار لجبازی و negativism، کودک جسور انرژی و پایداری زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Stubbornness was an early characteristic, as was the way he would call a halt to any admonishment laid down by Mud.
[ترجمه گوگل]سرسختی یک ویژگی اولیه بود، همانطور که روشی را که او برای توقف هرگونه تذکری که توسط ماد تعیین می شد، نامید
[ترجمه ترگمان]این یکی از خصوصیات اخلاقی او بود، درست مثل این بود که به هر تکیه که بر روی گل نشسته بود توقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یکی از خصوصیات اخلاقی او بود، درست مثل این بود که به هر تکیه که بر روی گل نشسته بود توقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید