stubbed


کوتاه، پهن، کنده مانند

جمله های نمونه

1. afsaneh stubbed her cigarette against her plate
افسانه سیگار خود را در بشقابش خاموش کرد.

2. i stubbed my toe against the step
انگشت پایم به پله گرفت.

3. we stubbed up all the weeds
ما همه ی علف های هرز را از ریشه کندیم.

4. he bought the thicket and stubbed its trees
او بیشه را خرید و درختان آن را از بیخ برید.

5. I stubbed my toe against the foot of the table.
[ترجمه طبیبی] من انگشت پایم را به پایه ی میز زدم
|
[ترجمه گوگل]انگشت پام را به پای میز چسباندم
[ترجمه ترگمان]شست پایم را روی پای میز خاموش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I stubbed my toe on the step.
[ترجمه گوگل]انگشت پام را روی پله کوبیدم
[ترجمه ترگمان]انگشت پایم را روی پله خاموش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He stubbed his toe on a rock.
[ترجمه گوگل]انگشت پایش را به سنگی کوبید
[ترجمه ترگمان]انگشت شصت خود را روی سنگ خاموش کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He stubbed the cigarette out with his foot.
[ترجمه گوگل]سیگار را با پا خاموش کرد
[ترجمه ترگمان]سیگارش را با پایش خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The full ashtrays testify that smoking hasn't been stubbed out.
[ترجمه گوگل]زیرسیگاری های پر گواه است که سیگار کشیدن متوقف نشده است
[ترجمه ترگمان]اگر سیگار روشن خاموش خاموش خاموش خاموش خاموش نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I've stubbed my toe on a rock.
[ترجمه گوگل]من انگشت پام را به سنگ زده ام
[ترجمه ترگمان]شست پایم را روی سنگ خاموش کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He stubbed out his cigarette in the ashtray.
[ترجمه گوگل]سیگارش را در زیرسیگاری خاموش کرد
[ترجمه ترگمان]سیگارش را در زیر سیگاری خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I stubbed my finger painfully while reaching for a book.
[ترجمه گوگل]در حالی که دستم را به سمت کتابی می بردم انگشتم را به طرز دردناکی فشار دادم
[ترجمه ترگمان]در حالی که دستم را دراز می کردم با درد انگشت خود را لمس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She stubbed her toe on the step.
[ترجمه گوگل]انگشت پایش را روی پله کوبید
[ترجمه ترگمان]شست پایش را روی پله دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She stood up and stubbed out her cigarette.
[ترجمه گوگل]بلند شد و سیگارش را خاموش کرد
[ترجمه ترگمان]برخاست و سیگارش را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He stubbed his cigarette out.
[ترجمه گوگل]سیگارش را خاموش کرد
[ترجمه ترگمان]سیگارش را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

پا کوبیدن
وقتی پای کسی به چیزی بر خورد می کند
Ali stubbed his toe on the door.
وقتی کسی بطور تصادفی انگشت پاش به جایی میخوره.

بپرس