معنی: قدم زنی با تبختر، چمیدن، خرامیدنمعانی دیگر: (مثل خروس یا آدم مغرور) شق و رق راه رفتن، جولان دادن، (باد به غبغب انداختن و) راه رفتن، پز دادن، به رخ (دیگران) کشیدن، قیافه گرفتن، خرامش، بست، شمع، تو حلقی، پشتبند، (برای درجا نگهداشتن دیوار یا چارچوب) مهار
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: struts, strutting, strutted
• : تعریف: to walk in a proud, vain, or cocky manner. • مترادف: parade, prance, swagger • مشابه: mince, sashay
اسم ( noun )
• (1)تعریف: a strutting step, gait, or manner of walking. • مترادف: swagger • مشابه: swash
• (2)تعریف: in black American music, a brisk and self-assured walking rhythm.
اسم ( noun )
• : تعریف: a brace used to support a structure against pressures from the side. • مشابه: brace, bracing, bracket, buttress
جمله های نمونه
1. One strut had fractured and been crudely repaired in several places.
[ترجمه گوگل]یکی از پایهها شکسته بود و در چند جا بهطور زمخت تعمیر شده بود [ترجمه ترگمان]یکی از آن ها از جا دررفته بود و به طور ناشیانه در چندین جا تعمیر شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This piece of music is suitable to strut.
[ترجمه گوگل]این قطعه موزیک برای استارت مناسب است [ترجمه ترگمان]این قطعه موسیقی برای همیشه مناسب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This strut braces the beam.
[ترجمه ماندانا] این مهار متقابل، تیر را نگه می دارد.
|
[ترجمه گوگل]این پایه تیر را مهار می کند [ترجمه ترگمان]این غرور، نور را در خود فرو می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His body flopped brokenly from one strut to the next, cartwheeling ungainly to crump on the earth.
[ترجمه گوگل]بدنش شکسته از این پایه به ستون دیگر میافتاد و به طرز نامناسبی میچرخید تا روی زمین مچاله شود [ترجمه ترگمان]بدنش از یک طرف به زمین افتاد تا در زمین بعدی بر روی زمین پرسه بزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Anyway, the three friends strut around their complex baiting police, doing Robert De Niro impressions and generally causing trouble.
[ترجمه گوگل]به هر حال، این سه دوست در اطراف پلیس طعمهگیر پیچیده خود میچرخند، برداشتهای رابرت دنیرو را انجام میدهند و به طور کلی دردسر ایجاد میکنند [ترجمه ترگمان]به هر حال، این سه دوست در اطراف پلیس baiting به سر می برند، خاطرات رابرت دنیرو را انجام می دهند و به طور کلی باعث ایجاد دردسر می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A little two-step, two-step, make-a-new-step, slide, slide and strut on down.
[ترجمه گوگل]کمی دو مرحله ای، دو مرحله ای، ساختن یک پله جدید، اسلاید، لغزش و ضربه زدن به پایین [ترجمه ترگمان]یک قدم دو مرحله ای، دو قدم، یک گام برداشتن، سرسره بازی و بالا رفتن بر روی زمین [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The strut above was more durable but the nails came loose when she struck it firmly with the heel of her boot.
[ترجمه گوگل]بند بالا دوام بیشتری داشت اما وقتی با پاشنه چکمه محکم به آن ضربه زد، میخ ها شل شدند [ترجمه ترگمان]غرور بالاتر از آن بود که با نوک چکمه اش به آن ضربه بزند و با نوک چکمه اش به آن ضربه بزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Each leg consisted of a primary strut with an inner and outer cylinder in a piston-like arrangement.
[ترجمه گوگل]هر پایه شامل یک پایه اولیه با یک استوانه داخلی و خارجی در آرایش پیستون مانند بود [ترجمه ترگمان]هر ران شامل یک پایه عمودی با یک استوانه داخلی و خارجی در یک آرایش شبیه پیستون بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Wild turkeys strut among the pines and black oak; bats fly through the house at night.
[ترجمه گوگل]بوقلمون های وحشی در میان کاج ها و بلوط سیاه می چرخند خفاش ها در شب در خانه پرواز می کنند [ترجمه ترگمان]بوقلمون ها که در میان کاج های سیاه و بلوط سیاه، در تاریکی شب به سوی خانه پرواز می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. To celebrate, the ensemble will strut their stuff for hometown fans in Ticket to Amsterdam.
[ترجمه گوگل]برای جشن گرفتن، این گروه وسایل خود را برای طرفداران شهر خود در بلیط به آمستردام عرضه می کند [ترجمه ترگمان]برای جشن گرفتن، این گروه، وسایل خود را برای طرفداران شهر زادگاه خود، در Ticket، قرار خواهد داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Running the length of the forward strut was a ladder for the astronauts to descend from the top porch to the surface.
[ترجمه گوگل]دویدن در طول ستون جلو نردبانی برای فضانوردان بود تا از ایوان بالا به سطح پایین بیایند [ترجمه ترگمان]در حالی که به سمت جلو حرکت می کرد، یکی از نردبانی بود که فضانوردان از ایوان بالای آن پایین آمدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Some fencers just held the strut in position with six-inch nails but the company frowned on this practice.
[ترجمه گوگل]برخی از شمشیربازان فقط با میخ های شش اینچی پایه را در موقعیت خود نگه داشتند، اما شرکت از این عمل اخم کرد [ترجمه ترگمان]بعضی از fencers با ناخن های شش اینچی در جای خود قرار می گرفتند، اما شرکت به این عمل اخم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He likes to strut his stuff on the stage in the annual Shakespeare production.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد در تولید سالانه شکسپیر، چیزهای خود را روی صحنه نمایش دهد [ترجمه ترگمان]او دوست دارد کاره ای خود را در مرحله تولید سالانه شکسپیر بر روی صحنه بگذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You had to go by their strut to distinguish between who should be approached and who avoided.
[ترجمه گوگل]شما باید با رکاب آنها حرکت میکردید تا بین چه کسی باید به او نزدیک شد و چه کسی از آن اجتناب کرد، تشخیص داد [ترجمه ترگمان]باید به راه خود ادامه می دادند تا تشخیص دهند که چه کسانی باید نزدیک می شدند و چه کسی از او احتراز می جست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. And by 189 the city was ready to strut its stuff when it hosted the Cotton States International Exposition.
[ترجمه گوگل]و در سال 189، شهر آماده بود تا زمانی که نمایشگاه بین المللی ایالات پنبه را میزبانی می کرد، چیزهای خود را به کار ببندد [ترجمه ترگمان]و هنگامی که ۱۸۹ کشور میزبان نمایشگاه بین المللی آمریکا بود، ۱۸۹ شهر آماده مقابله با مواد خود بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
قدم زنی با تبختر (اسم)
strut
چمیدن (فعل)
strut
خرامیدن (فعل)
stalk, prance, peacock, strut, walk elegantly, walk gracefully, walk smoothly
• pompous walk or step, swagger; wooden or metal brace walk in a pompous manner, swagger, walk proudly someone who struts walks in a proud way, with their head high and their chest out. a strut is a piece of wood or metal which strengthens or supports a building or structure. on an aeroplane, a strut is part of the framework; used especially to refer to the wing or engine supports.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: To walk with a proud, confident gait 🚶♂️ 🔍 مترادف: Swagger, parade ✅ مثال: He tended to strut around the office, showing off his new promotion
To walk in a self - assured and showy manner, often with exaggerated movements or swagger. راه رفتن با اعتماد به نفس و خودنمایی، اغلب با حرکات اغراق آمیز یا فخر فروشی. مثال؛ He struts down the runway, commanding attention with every step. ... [مشاهده متن کامل]
A friend might say, “I love watching peacocks strut around, displaying their beautiful feathers. ” Someone might describe a confident person’s walk as, “She struts into the room like she owns it. ”
با افاده راه رفتن
عصا قورت داده. حالتی که در آن شخصی آگاهانه و توأم با نخوت، با سر و گردن افراز کرده و سینه جلو داده ( بطور اغراق آمیز ) راه می رود.
( "از کتاب واژه نامه تصویری اتومبیل" فرید ملکیان ) استرات، معمولاً از یک فنر و یک ضربه گیر تشکیل شده است. استرات ها از کمک فنر قوی تر هستند و به کاهش تکان های وسیله نقلیه و بهبود فرمان و تراز خودرو کمک می کنند.
برخلاف گفته دوستمان کورش، این یک حالت نیست یعنی صفت نیست بلکه دقیقا نوعی راه رفتن است یعنی فعل است و ایشان هم خودشون فعل آوردن در ترجمه کلمه اما عجیب است که راه رفتن را کلا نادیده گرفتند اینحا 5 مثال واقعی با این کلمه می آورم که همگی معنای راه رفتن دارند: ... [مشاهده متن کامل]
The peacock struts around the zoo, showing off its colorful feathers. The confident models strutted down the runway, showcasing the latest fashion designs. The proud athlete strutted across the finish line, basking in the glory of his victory. The rooster strutted around the farmyard, crowing loudly to assert his dominance. The young man strutted into the party, wearing his new designer suit and feeling very stylish. ما نمی توانیم به جای یک مدل خاص راه رفتن، باد به غبغب انداختن بیاوریم. باد به غبغب انداختن یعنی با افاده، غرور و تبختر حرف زدن نه با افاده و ادعا راه رفتن.
حالتی که فرد شق و رق می ایستد. سر را مستقیم یا بالا نگه می دارد. سینه را جلو می دهد و قصد تحت تأثیر قرار دادن مخاطبین و ناظرین خود را دارد. در فارسی به آن باد به غبغب انداختن می گوییم. اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙
سیخ راه رفتن
شق و رق راه رفتن
پایه
جک
تو عمران بهش ستون هم میگن
✔️پز دادن، به رخ ( دیگران ) کشیدن E. g. Get done up ( =make yourself more attractive by putting on make - up, attractive clothes, etc. ) in the costume of your favourite movie character and strut your stuff
تحمل نیروی فشاری توی سازه ، مثل ستون
کمک فنر ماشین
بادبه غبغب انداختن طوری راه رفتن که انگار از بقیه بالاتری قیافه گرفتن