strudel

/ˈstruːdl̩//ˈstruːdl̩/

پیراشکی (دارای پنیر یا مربای سیب و غیره)، استرودل، ورقه نازک خمیر پخته که لوله شده و لای ان شیرینی باشد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a pastry made of very thin sheets of dough baked in long rolls that are filled with fruit, nuts, cheese, or vegetables.

جمله های نمونه

1. I eat all the apple strudel.
[ترجمه گوگل]من تمام اشترودل سیب را می خورم
[ترجمه ترگمان]من همه the \"strudel\" رو می خورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Maybe it should drop the bratwurst and strudel and serve junk food.
[ترجمه گوگل]شاید بهتر باشد براتوورست و اشترودل را کنار بگذارد و غذای ناسالم سرو کند
[ترجمه ترگمان]شاید این کار باید the و strudel را رها کرده و غذاهای کم ارزش را سرو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Kennett Square mushroom strudel with white truffle cream sauce.
[ترجمه گوگل]اشترودل قارچ مربعی کنت با سس خامه ای ترافل سفید
[ترجمه ترگمان]قارچ Kennett، strudel با سس قارچ سفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is choice of desserts which may include home-made ice-cream, strudel or cheesecake. Vegetarian diets are catered for.
[ترجمه گوگل]دسرهایی وجود دارد که ممکن است شامل بستنی خانگی، اشترودل یا چیزکیک باشد رژیم های گیاهخواری در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]انواع دسرها نیز وجود دارند که ممکن است شامل بستنی خانگی، strudel و یا cheesecake باشند رژیم غذایی گیاهی برآورده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is choice of desserts which may include home-made ice-cream, strudel or cheesecake.
[ترجمه گوگل]دسرهایی وجود دارد که ممکن است شامل بستنی خانگی، اشترودل یا چیزکیک باشد
[ترجمه ترگمان]انواع دسرها نیز وجود دارند که ممکن است شامل بستنی خانگی، strudel و یا cheesecake باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A leisurely afternoon, inviting some friends, sitting outdoor, drinking fragrant coffee and eating sweet and sour apple strudel, you feel like being in a small town in Europe.
[ترجمه گوگل]یک بعد از ظهر آرام، دعوت از دوستان، نشستن در فضای باز، نوشیدن قهوه معطر و خوردن اشترودل سیب شیرین و ترش، احساس می کنید که در یک شهر کوچک در اروپا هستید
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر با فراغت، برخی از دوستان را دعوت به نشستن در فضای باز، نوشیدن قهوه مطبوع و خوردن سیب شیرین و ترش کرده، احساس می کنید که در یک شهر کوچک در اروپا هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Filo (or phyllo) dough comes in fresh or frozen paper-thin layers and is similar to strudel pastry.
[ترجمه گوگل]خمیر فیلو (یا فیلو) در لایه های نازک کاغذی تازه یا یخ زده می آید و شبیه شیرینی اشترودل است
[ترجمه ترگمان]خمیر filo (یا phyllo)خمیر کاغذ نازک یا منجمد است و شبیه به pastry strudel است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But in Eppelheim the bench has been a sufficient solution for all parties in a city best known for strudel and global food ingredient maker Rudolf Wild GmbH .
[ترجمه گوگل]اما در Eppelheim نیمکت راه حل کافی برای همه مهمانان در شهری بوده است که بیشتر به خاطر اشترودل و سازنده جهانی مواد غذایی Rudolf Wild GmbH شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]اما در Eppelheim، این کرسی یک راه حل مناسب برای همه احزاب در شهر است که به بهترین شکل برای strudel و سازنده مواد غذایی جهان (رادولف Wild)شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The town of Solitaire has a single digit population and is located in the middle of the desert. But the local bakery produces superb apple strudel, a hangover from previous German colonisers.
[ترجمه گوگل]شهر Solitaire جمعیتی تک رقمی دارد و در وسط بیابان واقع شده است اما نانوایی محلی اشترودل سیب فوق العاده ای تولید می کند، خماری از استعمارگران قبلی آلمان
[ترجمه ترگمان]جمعیت این شهر of نفر جمعیت دارد و در وسط بیابان واقع شده است اما نانوایی محلی strudel سیب عالی و خماری از colonisers آلمان قبلی تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Largeman acknowledges that the theory doesn't account for why some pregnant women hunger for pickles and others for apple strudel.
[ترجمه گوگل]لارجمن اذعان می‌کند که این نظریه دلیل تشنگی برخی زنان باردار برای ترشی و برخی دیگر برای اشترودل سیب را توضیح نمی‌دهد
[ترجمه ترگمان]لارجمن اعتراف می کند که این نظریه به این دلیل نیست که چرا برخی از زنان باردار برای خیار ترشی و برخی دیگر برای strudel سیب نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Which means too many guys are eating the apples without leaving off the pie, strudel, and fritter part.
[ترجمه گوگل]این بدان معناست که افراد زیادی سیب را می خورند بدون اینکه پای، اشترودل و قسمت سرخ شده را کنار بگذارند
[ترجمه ترگمان]که به این معنی است که بسیاری از افراد در حال خوردن سیب بدون رها کردن پای سیب، strudel و شرکت نوشابه فروشی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pastry with a fruit or cheese filling (german); spoken common name for the 'commercial at' sign, @ (computers)

پیشنهاد کاربران

1. اشترودل، نوعی ساندویچ اتربشی
2. گندش بزنن ( اصطلاح )
1. اشترودل نوعی ساندویچ اتریشی
2. گندش بزنن
strudel ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: میان‏پُر
تعریف: نوعی خوراکی که از چند ورقۀ نازک خمیر تهیه می‏شود و معمولاً درون آن را با میوه و گاه با گوشت یا سبزیجات پر می‏کنند

بپرس